خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید داود شعبانی شلمانی PDF  | چاپ |  نامه الکترونیک
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص کلاچای   
يكشنبه 20 آذر 1390 ساعت 11:38

بسم رب الشهدا

محل تولد:کلاچای

تاریخ تولد: 5/10/1338

تحصیلات:چهارم نظری

وضعیت تاهل:مجرد

اعزامی:لشکر 81 رزمی باختران

تاریخ شهادت:3/11/1359

محل شهادت:اسلام آباد غرب

محل دفن:گلزار شهدای کلاچای

زندگینامه

شهید داود شعبانی در سال 1338 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدکه از نظر مالی در سطح پایین بودند. داود پسر دوم خانواده بود نامش را پدرش برای او انتخاب نمود انتخاب نامش این گونه بود که پدرش به امامزاده داود برای زیارت می کرد که خواب می بیند تو پسری به دنیا آورده ای و می خواهی اسمش را داود بگذاری و اینطور شد که اسمش را داود گذاشتند. ولی در خانه او را شاپور صدا می کردند.داود 9 ساله بود که پدرش را از دست داد. و داود کمک خرج خانه بود. روزها در بسیج بود و شبها در دریا دام می گذاشت و ماهی می گرفت بعد می فروخت و پولش را خرج خانه می کرد. بیشتر از همه مادرش را دوست می داشت می گفت: مادرم مهربان است. در سن 17 سالگی به جبهه رفت که تا سال دبیرستان درس خواند. موقع امتحاناتش بود که راهی شد. هر چقدر مدیر و معلمان اصرار کردند که نرو و بمان قبول نکرد و رفت، و در طول مدت 7 سال جبهه فقط یکبار به مرخصی آمد. داود بسیجی بود و در جبهه مسئولیت بی سیم چی را داشت تا اینکه به درجه رفیع شهادت نایل امد.