خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
تفسیر تحلیلی وصیت نامه شهید امينيان
امتیاز کاربر: / 10
بدخوب 
نوشته شده توسط اكبر موروثي درگاهي   
جمعه 24 مهر 1388 ساعت 11:45
نام :محمد تقی
نام خانوادگی: امینیان
تاریخ و محل تولد:1349قم
تاریخ و محل شهادت: شلمچه
عضویت: روحانی
مقدمه
من تصور می کنم ، شهید محمد تقی امینیان در یک فرصت کم ، اقدام به نگارش این وصیت نامه کرده است. این موضوع از حجم کم مطالب بیان شده در این نوشته مشخص می شود . از سوی دیگر مطالب مطروحه در آن بسیار کلی مطرح شده است. و از طرف دیگر خود شهید هم عنوان می کند که: این وصیت نامه در چند کلمه است. که البته منظورشان (چند جمله ) می باشد. باز این امکان هم وجود دارد که ایشان در آخرین روز اعزام نیرو به جبهه ، تصمیم به حرکت جهادی می گیرند و لاجرم اقدام به نگارش این متن می کنند. و همچنین این احتمال نیز وجود دارد که ایشان در شرایط آماده باش ومدتی قبل از عملیات و درگیری با دشمن بعثی بوده که به این وظیفه دینی خود عمل کرده است.با این حال مطالب مندرج در این وصیت نامه از بار ارزشی فراوانی بر خوردار است که ما در حد فراخور ذهن و امکانات و منابع خود ، به تفکیک و تجزیه و تحلیل در باره هر یک از این مطالب می پردازیم .
متن وصیت نامه شهید محمد تقی امینیانبسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام ، خدمت شما پدر و مادر عزیزم. امیدوارم حالتان خوب باشد. چند کلمه ای به عنوان وصیت برایتان می نویسم. مادر جان؛ امیدوارم که مرا ببخشی. تو را خیلی اذیت کردم . و هیچ گاه نتوانستم کوچکترین زحماتت را جبران کنم. و حق فرزندی را اداء نمایم. اگر مرا نبخشی ، در جهان آخرت بدبخت می شوم ، هم چنین آقا جان امیدوارم مرا ببخشی. پدر و مادرم ؛ شاید بوسیله همین شهادت ( اگر شهید محسوب شوم ) گناهانم بخشیده شود و شاید بتوانم شما را نیز شفاعت کنم. تنها چیزی که از شما می خواهم ، اینست که از من راضی باشید و دعا کنید که جزء شهداء محسوب شوم. آقا جان؛ موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید ، تمامش را به بیت المال تحویل دهید. چون شاید با این طرز درس خواندن حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم ، و من نمی توانم جواب حق الناس را بگویم . شما خودتان از من بهتر می دانید که حضرت علی (ع) حاضر نشد چراغ بیت المال برای چند لحظه برای کار شخصی روشن بماند ... اگر ممکن است یک ماه نماز برایم بخوانید. نصفش را شکسته و بقیه را کامل. و نیز اگر ممکن است هفت روز روزه برایم بگیرید و خواهش می کنم در مصیبتهایتان مصیبت تمام امامان را بخوانید . به برادرم و خواهرانم بگوئید که هیچ ناراحت نباشید چون شهادت بالاترین مقام یک انسان است. در خاتمه از تمام مردم می خواهم که جبهه را فراموش نکنند. این جبهه، جبهه حق در برابر باطل است. اگر جبهه را فراموش کنید حق را فراموش کرده اید ، و همچنین امام را تنها نگذارید. دیگر عرضی ندارم جز التماس دعا 18/12/66محمد تقی امینیان تفسیر تحلیلی وصیت نامه شهید عرض ارادت به والدین با عرض سلام خدمت شما پدر و مادر عزیزم. امیدوارم حالتان خوب باشد. چند کلمه ای به عنوان وصیت برایتان می نویسم. مادر جان؛ امیدوارم که مرا ببخشی. تو را خیلی اذیت کردم . و هیچ گاه نتوانستم کوچکترین زحماتت را جبران کنم. و حق فرزندی را اداء نمایم. اگر مرا نبخشی ، در جهان آخرت بدبخت می شوم ، هم چنین آقا جان امیدوارم مرا ببخشی.اولین نتیجه ای که می توان از مطالب مطرح شده در این قسمت گرفت ، این است که شهید از شدت علاقه ای که نسبت به والدین خود داشته ، بی مقدمه به آنان درود می فرستد و آرزو می کند که احوالشان در صحت و سلامتی قرار داشته باشد. بررسی موضوع در باره اهمیت جایگاه والدین در دین مبین اسلام و منا بع آن یعنی قرآن و سنت رسول الله و احادث بیان شده از ائمه اطهار علیهم السلام ، مباحث زیادی وجود دارد ، که هر یک به تنهایی می تواند دلیل محکمی باشد ، تا انسان ، به والدین خود نگاه ویژه داشته باشد. براین اساس ما در حد این نوشته فقط به چند نمونه اشاره می کنیم. و انشاءالله در موارد مشابه هم متناسب با شان هر یک ، به نمونه های دیگری نیز بپردازیم.1 ) به عنوان نمونه در قرآن کریم ، در پرتو پنج دستور در باره والدین آمده است:
1) اُف نگفتن به آنها. 2) بر سر آنها فرياد نزدن.3) كريمانه و بزرگوارانه با آنها سخن گفتن. 4) نهايت فروتنى در برابر آنها داشتن. 5) تقاضاى رحمت الهى براى آنها کردن. «1»
2 ) در روایت آمده که شخصى خدمت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم آمد و گفت: به چه كسى نيكى كنم؟ حضرت سه مرتبه فرمود: به مادرت نيكى كن و در مرتبه چهارم فرمود: به پدرت نيكى كن. «2»همچنین منصوربن حازم گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم ؛ كدام عمل برتر از همه اعمال است؟ فرمود نماز خواندن در وقت خودش و نيكى كردن به پدر و مادر و جهاد در راه خداى عزوجل . «3»بنابراین اگر خوب دقت کنیم ، مشاهده می کنیم که این شهید چقدر متناسب با این دستورات عمل کرده است. چنانکه تصور می شود که این مطالب ، با علم آگاهی از سوی یک اندیشمند نوشته شده است. و اگر گمان کنیم که این شهید در زیً طلبگی خود ، به این آموزه ها دست یافته است ، پر به بیراهه نرفته ایم. نکته ظریف عمل شهید در حلالیت طلبی است ، جایی که مادرش را بر پدرش مقدم داشته است.
3 ) اصولاً هرگاه ، انسان بخواهد که ارتباط خود را با خدایش بیشتر کند و عمق ببخشد ، ریزترین ترک اولی اش را نیز گناه می پندارد ، و همواره از مقام ربوبیت در خواست می کند تا او را ببخشد. این موضوع در احوال ائمه معصوم و حتی پیامبران هم آمده است . و ما می دانیم که آنها اصولاً فکر گناه هم نمی کردند ، ولی همواره در حال استغفار بودند. آنچنانکه در احوال «حضرت داود پیامبر در قرآن کریم آمده (فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ) از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد. «4» توجه شهید به نکات ریزی ، نظیر بازی ها و شیطنت های دوران کودکی و نو جوانی که مقتضای سن و سال او بوده است ، که قاعدتاً اشکالی را نمی توان برآن فرض نمود ، ولی بهر حال گاهی اوقات ، بعضی از حرکات کودکانه ، موجب ناراحتی اطرافیان و والدین می شوند. و یا اندیشیدن شهید بر عدم توانایی خود در جبران کوچکترین زحمات مادر و بجا آوردن حق فرزندی و مسایلی از این قبیل ، با توجه به سن و سال شهید که حدود( 17-18 ) بوده ، براساس یک رابطه عاطفی می باشد. و گمان شهید بر ترک اولی نسبت به والدین خود ، همچنان که داود نبی ، گمان به عدم رضایت خدا می کند ، و در پیشگاه رب خود استغفار می کند. یعنی اگر این شهید ، با خودش فکر کرده و دیده که بهتر بود که در آن ایام کاری نمی کرد که موجب ناراحتی والدین بشود ، و حالا اگر عملی کرده که آنها خلق شان تنگ شده و ابراز ناراحتی کرده اند ، نگران است و در صدد حلالیت طلبی در زمان قبل از شهادت است ، تا پاک تر و مخلص تر با خدای خود ملاقات کند. وگر نه شهید ، به این مسئله ، آگاه هست که اساساً اینگونه اعمال نه از جانب خداوند گناه ومستوجب کیفر است و نه موجب ناراحتی قلبی والدین می باشد. البته ترک اولی در نزد خداوند مراتبی دارد. مثلاً در داستان کشتن مرد قبطی بدست حضرت موسی ، آن حضرت ترک اولی کرده استقالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمعرض كرد پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم، مرا ببخش، خدا او را بخشيد كه او غفور و رحيم است.‏ آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می گوید: بدون شك موسى قصد كشتن مرد فرعونى نداشت، به تعبير ديگر، او مى‏خواست دست مرد فرعونى را از گريبان بنى اسرائيلى جدا كند. مسلما موسى در اينجا گناهى مرتكب نشد، بلكه در واقع ترك اولايى از او سر زد كه نمى‏بايست چنين بى‏احتياطى كند تا به دردسر و زحمت و رنج بيفتد او در برابر همين ترك اولى از خدا تقاضاى عفو كرد و خدا نيز او را مشمول لطفش قرار داد.«5». یعنی بهتر بود که حضرت موسی (ع) او را نمی کشت. بنابراین ، این دلیل می شود که هر کسی که قتل کند ، بعد بگوید ؛ ترک اولی کرده ام؟ و با یک استغفار مسئله را تمام شده تلقی کند؟ اکنون روشن می شودکه: فرق است بین تصور احتمال اذیت مادر ، تا نقشه برای دق مادر. از این رو است که می گوئیم : علم و آگاهی شهید در خور ستایش است. علاوه بر تائید نتایج بالا ، ما می توانیم ، این استدلال را نیز بکنیم ، که شهید با علم و آگاهی به اولوهیت جایگاه و شان والدین و مخصوصاً «مادر» در نزد خداوند ، اینگونه صادقانه با آنها سخن گفته است. و بر این اساس است که ابتدا از مادرش و سپس از پدرش می خواهد که او را ببخشند. و این اولویت مادر بر پدر کاملاً ریشه دینی و قرآنی دارد. چرا که او در روند املاء و نگارش وصیت نامه اش ، ابتدا پدر و سپس مادر را آورده است. و این از نظر ادبیات نامه نگاری دقیقاً درست است. ولی وقتی که صحبت از عذر تقصیر و گذشت به میان می آید ، ایشان اولویت را به مادر می دهند. و این نکته نشان می دهد که شهید بر تمایز جایگاه مادر بر پدر در دین مبین اسلام (آنچنان که در بالا آمده) کاملاً واقف است. 4 ) شهید با توجه به این اولویت ها است ، که از والدین خود طلب بخشش می کند ، و بخشش و رضایت و دعای آنها را برابر بخشش گناهان در نزد خداوند و حتی جزء شهداء محسوب شدن می داند. و در غیر این صورت یعنی ( عدم رضایت والدین ) را مساوی با بدبختی و قهر الهی می بیند . در اینجا هم ظرافت و زیبایی کار این شهید نمایان می شود. جایی که می نویسد: مشق شهادتپدر و مادرم ؛ شاید بوسیله همین شهادت ( اگر شهید محسوب شوم ) گناهانم بخشیده شود و شاید بتوانم شما را نیز شفاعت کنم. ساده اندیشی و کوتاه فکری است که فرض شود ، که شهید این مطالب را از روی احساس بیا ن کرده است ، و نه از روی خرد و تکلیف. شهید نشان می دهد که وعده او بی حساب نیست. او به فضل خدا ایمان دارد ، و حرفی از دل می زند که واقعاً به دل بنشیند. که ( هر آنچه از دل برآید ، لاجرم بر دل نشیند) .از سویی ، والدین این شهید و مخصوصاً پدر روحانی اش سالها از شهید و شهادت و امام حسین علیه السلام سخن گفته و گریسته اند و بهتر می دانند که اکنون شهیدشان چه درسی دارند پس می دهد.( واقعاً درود بر این شهید)در هر صورت کدام پدر و مادری پیدا می شود که بخواهد در مقابل چنین افتادگی وخضوع ای ، تسلیم نشود و جگر گوشه اش را نبخشد؟ و آیا اصلاً می توان فرض کرد که شهید به این موضوع آگاه نیست؟ یعنی آیا می توان تصور کرد که او فکر می کند که پدر و مادرش او را دوست ندارند؟ بلکه او در این مورد کاملاً هوشیارانه عمل می کند. او پدر و مادرش را بهتر از هر کس می شناسد. و به راهی که رفته است ایمان دارد و می داند چه معامله ای با خدا کرده است. دلیل ما بیان پدر بزرگوارش است. حضرت آیت الله مختار امینیان ، پدر بزرگوار این شهید می نویسند: وقتی که در اوایل انقلاب علامه شهید مرتضی مطهری به شهادت رسید ، همه ما می گفتیم ؛که این شخصیت تقریباً دارای همه فضایل انسانی را در خود جمع کرده بود و دیگر فضیلتی در ایشان نبود که به آن نرسیده باشد و آن هم وعده شهادت بود. و شهادت مقامی است که هر کس شایسته این نیست که چنین روحیه ای پیدا کند که به مقام شهادت برسد...«6» از شما خواننده گرامی ؛ سئوال می شود . آیا در مقابل چنین پدری که در باره شهادت آینگونه می اندیشد ، پسری نیست که چنین عشق به شهادت را عالماً و عملاً مشق کند؟ واقعاً باید گفت: درود خدا بر پدر و مادرانی که چنین فرزندانی را تربیت نمودند. در اینجا است که کمال اندیشه شهید ، شکل نمادین بخود می گیرد. چنانکه می نویسد.تنها چیزی که از شما می خواهم اینست که از من راضی باشید و دعا کنید که جزء شهدا محسوب شوم. بخشیدن دارایی ها و استفاده از بیت المال و حق الناس آقا جان ؛ موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید ، تمامش را به بیت المال تحویل دهید. چون شاید با این طرز درس خواندن حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم ، و من نمی توانم جواب حق الناس را بگویم . این قسمت از وصیت نامه شهید را می توان به سه بخش تقسیم کرد.1) بخشش اموال و دارایی. شهید در ادامه تقاضای بخشش از والدین خود ، پدرش را وکیل می کند تا به این وصیت او عمل کند. و به او می گوید: موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید و تمامش را به بیت المال تحویل دهید. عمل بخشش و گذشت از خود و اموال خود در نزد خداوند آنچنان دارای قرب است که چندین جای قران در باره آن آیه نازل شده است. و نکته در خور توجه ، عدم توجه به کوچک یا بزرگ بودند این نوع اعمال در نزد خدا است. چنانکه حضرت امام خمینی در کتاب اربعین حدیث می فرماید: اگر چیزی در نظر ما ، در این عالم کوچک آمد ، دلیل نمی شود که صورت غیبیه ملکوتیه آن نیز حقیر و ناچیز است...«7» و در ادامه این آیه از قرآن کریم را به عنوان نمونه می آورد. مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، دو يا چند برابر مى‏كند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست.«8» شاید روزی که وصیت نامه این شهید عزیز گشوده شد ، کوته فکرانی ، حمل به این کرده باشند ، که: مگر قیمت یک موتور گازی چقدر است؟ یا مگر موجودی پول یک پسر بچه که به تازگی به سن قانونی رسیده و در بانکی حساب باز کرده چقدر می تواند باشد؟ که بتوان با آن گره ای از بیت المال باز نمود؟اگر این افراد فقط نگاهی به معنی فارسی این آیه بیاندازند ، پاسخ خود را می گیرند. مگر اینکه از مسلمانی خود بگذرند تا از حرف خود نگذرند. 2) تردید در استفاده نادرست از بیت المال. فرق دانش آموزان و دانشجویان مدارس و دانشگاه ها با طلاب علوم دینی ، در این است که ؛ اینها برای کسب تعلیم ، کم و زیاد ، باید شهریه بپردازند. ولی آنها شهریه دریافت می کنند تا علم بیاموزند. اما این توهم برای خوانندگان محترم ؛ نباید حاصل شود که طلاب در چه مدرسه خوبی تحصیل می کنند و هر کس می تواند تا اراده کند و از معارف آن مکتب بهره بگیرد. « اگر چه اکنون به واسطه حضور تکنولوژی ، مسایل مالی نیز ، در اینگونه از مدارس هم مطرح می شود» لکن پیشینه تاریخی در حوزه های دینی اینگونه بود. و طلاب هر ماه مبالغی از دفاتر مدارس تحت همین عنوان شهریه دریافت می کردند. و این مبالغ چنان نبود که مثلاً طلبه ای بتواند ، پس از چند سال پس انداز ، یک اتومبیل یا یک منزل بخرد. بلکه مبلغ ماهیانه آنها صرف خوراک و پوشاک و کتاب و دفتر و قلم ... می شود. و نه بیشتر. از این رو آنها زندگی ای بسیار ساده و بی آلایش داشتند. ضمن اینکه به طلاب تفهیم می شد که این مبالغ ، از سهم امام زمان علیه السلام است . و از نظر اعتقادی فقه شیعه ، خیانت در امانت جایز نیست . و خیانت در مال امام زمان علیه السلام ، که جای خود دارد . چرا که چوب امام زمان علیه السلام صدا ندارد. طلاب علوم دینی با این اعتقاد زندگی می کنند ، الگوهای زندگی آنها هم همواره علما و مراجع تقلیدی هستند که با طلاب رابطه نزدیک دارند . باز هم طبق اعتقاد فقه شیعی این علما و مراجع تقلید ، نائبان امام زمان علیه السلام محسوب می شوند که در عین حال بسیار ساده زیست می باشند و بلکه بواسطه در آمدهای وجوع شرعی خدمات عام المنفعه زیادی را نیز متکفل می شوند. از این رو می بینیم که ، جایی برای اصرافگران و عافیت طلبان در این مدارس وجود ندارد. و از سوی روشن می شود که دغدغه این شهید نسبت به استفاده نادرست از بیت المال برای چیست. و حساسیت شهید به این موضوع ، بی ارتباط با این موضوعات نیست.3) ترس از خشم خدا در حق الناس. در این صورت ربط موضوع حق الناس و مشخصاً حق حجت خدا(عج) نسبت به همه و مخصوصاً طلاب علوم دینی ، به خشم خداوند بجا می باشد.کمی دقت کنیمشما خودتان از من بهتر می دانید که حضرت علی (ع) حاضر نشد چراغ بیت المال برای چند لحظه برای کار شخصی روشن بماند ... در اینجا او با اشاره به ؛ دقت حضرت امیرالمومنین علیه السلام در امر بیت المال ، استفاده از بیت المال را بسیار خطرناک توصیف می کند.* می گویم: اگر هر یک از ما ها ،کمی دقت کنیم ، وضع خود را نا گوارتر می بینیم. وشاید عنان کار را از کف رفته بدانیم. و مستوجب مواخذه شدیدتر. ولی این دلیل نمی شود که از رحمت الهی مایوس بشویم. بلکه شایسته است ؛ ضمن توجه به امور استفاده درست از بیت المال ، از هم اکنون نسبت به جبران مافات گذشته بر آئیم. تقاضااگر ممکن است یک ماه نماز برایم بخوانید نصفش را شکسته و بقیه را کامل و نیز اگر ممکن است هفت روز روزه برایم بگیرید.برابر مسئله مربوط در رساله توضیح المسائل مراجع عظام تقلید ، شهید در باره تکالیف نماز و روزه خود ، تقاضا مند است که برایش بجا آورده شود. ولی آن چیزی که انسان را به تحسین وا می دارد این است که ایشان مواد تقاضای خود را به تفکیک مشخص می کند. اینکه می خواهد که نیمی از یک ماه نماز بصورت کامل و نصف دیگر شکسته و فقط یک هفته روزه برایش بجای آورده شود ، احتمالات ذیل را می توان دخیل دانست.1) احتمال زیاد دارد که ایشان قبل از رسیدن به تکلیف شرعی ، به وظایف خود عمل می کرده ، بنابراین نباید ، نماز و روزه قضاء داشته باشد . بلکه جهت رفع شک و تردید است که چنین خواسته ای را بیان داشته است.2) اینکه ایشان نصف ماه را نماز شکسته خواسته ، احتمالاً می تواند این باشد ، که چون ایشان در چند شهر غیر زادگاه خود ، مشغول به تحصیل بودند و لاجرم نماز شکسته می خوانند و باالتبع روزه هم نمی توانستند بگیرند.3) احتمال این که ، ایشان در چند روزی از ماه رمضان را در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند ، وجود دارد، بنابراین نمی توانستند ، نماز را کامل اداء کنند و روزه بگیرند. در هر حال این دقت شهید تحسین بر انگیز است. ارادت به ائمه اطهار( ع)و خواهش می کنم در مصیبتهایتان مصیبت تمام امامان را بخوانید .ما اگر این جمله شهید را کالبد شکافی نکنیم ، یعنی نگوئیم که چرا گفتند: مصیبتهایتان – یا چرا نگفت : در مراسم بزرگداشت من که از دنیا رفته ام ، یا از بحث فلسفه اعتقادی شيعه در زمينه امامت بگذریم باز جای بحث دارد که باید به آن توجه کرد. ائمه اطهار انواری بودند که جز خداوند کسی به عمق عظمتشان واقف نشد «9». همه مفسران شيعه در اين زمينه اتفاق نظر دارند که ؛ وجود مقدس همه ائمه (ع) از وجود گرانمایه نبی اکرم(ص) تا وجود مبارک حضرت بقیه الله (عج) ، در یک روند طولی قرار داشته و به مانند عمر یک انسان طویل العمر هنوز ادامه دارد. و اگرهر یک از آنها موفق به کامیابی ای شوند ، شادی و سرور همه آنان را در بر دارد و همین طور هم ، اگر مصیبتی بر هر یک وارد شود ، کانه به همه آنها رفته است. و از سویی باور شیعیان حضرت علی (ع) بر این است که همه این ستارگان آسمان امامت بر پیروان خود ولایت دارند و دلدادگی پیروان آنها ، به آنها نیز مقطعی نیست. بلکه این ارتباط علاوه در دنیا ، در عالم دیگر و در قبر و قیامت نیز ادامه دارد.اکنون خوانند گان عزیز ، این مطلب را در نظر بگیرند که ؛ افراد معمولی ، بیشتر جهان را برحسب ویژگی های آشنای زندگی خود درک می کنند.«10» و بعد از خود خواهی ، نهایت شعورشان عاشق شدن را ، از احساسات و عواطف انسانی می داند. وآن نیز در نظرشان طبیعی به نظر می رسد.«11» ما هم فرض می کنیم که هیچ ایرادی بر آنها وارد نیست. که اگر همین عاشق شدن هم در جهت رضای خداوند باشد، زیاد و مطلوب است. جایی که یکی عاشق امام حسین(ع) است. و یکی با عشق علی (ع) زنده است. بعضی دائم یا زهرا(س) می گویند ، یکی ذکر لبش یا ابوالفضل (ع)است. دیگری دلش در حرم امام رضا (ع)است و آن یکی ، هر جمعه منتظر امام زمان (عج) است. اکنون با توجه به آنچه که ذکر شد ، باز می توان بربلندای فکراین شهید پی برد که او عاشق امامت و ولایت به تمام معنی است. توصیه به برادر و خواهرانبه برادرم و خواهرنم بگوئید که هیچ ناراحت نباشید چون شهادت بالاترین مقام یک انسان است. با تعریفی که در رتبه بندی وارثان می شود ، شهید اینجا هم سلسله مراتب را رعایت می کند. و بعد از پدر و مادرش برای برادر و خواهران خود پیام می دهد و به آنها توصیه می کند که برای او ناراحت نباشند و با اطمینان قلبی خطاب به آنها می گوید: که شهادت بالاترین مقام یک انسان است.سفارش به مردمدر خاتمه از تمام مردم می خواهم که جبهه را فراموش نکنند. به گواهی تاریخ انقلاب اسلامی و دوست و دشمن ، مردم ایران در اطاعت و فرمانبرداری از حضرت امام خمینی (ر) هم در زمان قبل و بعد از انقلاب اسلامی و مشخصاً در طول دوره جنگ تحمیلی ، از هیچگونه تلاشی خود داری نکردند. همه احاد مردم و حتی اقلیتهای مذهبی هم در انقلاب و هم در جنگ تحمیلی ، نقش داشتند. مگر کسانی که خیانت در وجود آنها ریشه دوانده ، که بهر تقدیر به کشورشان خیانت می کردند ، که کردند و می کنند. که تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد. اما با این حال ، این در زمان و شرایط جنگی بود که ؛ شهید از مردم می خواهد که: جبهه را فراموش نکنند. جبهه حق در مقابل باطلاین جبهه ، جبهه حق در برابر باطل است. اگر جبهه را فراموش کنید حق را فراموش کرده اید. و در اهمیت این مطلب می فزاید: این جبهه حق است که در مقابل جبهه باطل استاده است و فراموشی جبهه حق ، عملی ناصواب است. و سفارش امام خمینی به مردمو همچنین امام را تنها نگذارید. آخرین شفارش این شهید به مردم یاری امام خمینی(ر) در همه صحنه ها است. که جماعت مسلمین باید این موضوع را در نظر داشته باشند. دیگر عرضی ندارم. جز التماس دعا - 18/12/66محمد تقی امینیان


1- قران، آیه 25 ، سوره اسراء.
2- كافى ، ج 2 ، ص 159.
3- كافى ، ج 2 ، ص 158.4- قران، آیه24، سوره ص.5- مکارم شیرازی. ناصر ،تفسیر نمونه ، ج 15 ، ص 435 . 6- یاد یادگار، بیستمین سالگرد شهادت طلبه عارف ، شهید همیشه جاود ، محمد تقی امینیان 7-امام خمینی. روح الله چهل حدیث ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ر) ، ص4848- قران، آیه 261 سوره بقره.9-راجی، علی ، نقش اهل بیت (ع) در قیامت ، انتشارات زائر آستانه مقدسه قم ، ص 21 .10- گیدنز ، آنتو نی ، جامعه شناسی ، ترجمه ؛ منوچهر صبوری ، ص 11 . 11- - گیدنز ، آنتو نی ، جامعه شناسی ، ترجمه ؛ منوچهر صبوری ، ص 11 .


 

آخرین به روز رسانی در سه شنبه 04 آبان 1389 ساعت 13:20