بسم الله الرحمن الرحيم
مژده وصل به رندان خرابات رسید ناگهان غلغله و رقص و طرب برپاشد آتشی را که ز عشقش ، به دل و جانم زد جانم از خویش گذر کرد و خلیل آسا شد ( امام خمینی ره ) امام موسی بن جعفر ( علیه السلام ) می فرماید : برای صاحب الأمر ناچار غیبتی خواهد بود ، به طوری که گروهی از مؤمنین از عقیده بر می گردند . خدا به وسیله ی غیبت ، بندگانش را امتحان می کند .1 رجـعـت: در لغت به معنای بازگشت و بازگشتن به دنیا پس از انتقال به جهان دیگر است . و در اصطلاح بدین مفهوم است که امامان خاندان وحی و رسالت ( ع ) و انبوهی از کسانی که جهان را بدرود گفته اند ، بار دیگر پس از حضرت مهدی ( ع ) و پیش از شهادت او به خواست خداوند و اراده حکیمانه او ، بدین جهان باز می گردند. 2 رجعت ، از عقاید مسلّم شیعه است و آیات و روایات در این باره ، بیش ازحد شهرت و تواتر . در یادداشت های مرحوم دهخدا ، از ظهور حضرت بقیة ا... ( ع ) و از نزول حضرت مسیح ( ع ) نیز« رجعت » تعبیر شده است که از نظر معنای لغوی درست است ولی از نظر اصطلاح ، صحیح نیست .3 زیرا رجعت در اصطلاح کلامی شیعه ، عبارت از بازگشت پس از مرگ است ، در حالی که وجود اقدس حضرت صاحب الزمان ( ع ) در پشت پرده غیبت است و از پرده بیرون می آید ، و وجود مقدس حضرت عیسی ( ع ) درآسمان هاست که پس از ظهور ولی عصر( ع ) او نیز نازل می شود و در پیاده کردن عدالت اجتماعی ، یار و مددکار آن مهر تابان می شود . از این رهگذر در مورد امام زمان ( ع ) « ظهور » تعبیر می شود و درباره حضرت عیسی ( ع ) « نزول » ، و تعبیر رجعت اصطلاحی در حق آنها صحیح نیست . و امّا فرمان رجعت ، همانند فرمان ظهور ، از طرف خداوند متعال صادر می شود و جمعی از بندگان خالص خداوند که سال ها و احیاناً قرن ها پیش از آن دیده از جهان فرو بسته اند ، باز می گردند و تجلّی قدرت خداوند را در دولت کریمه حضرت مهدی ( ع ) می بینند.4 سوال مهم این است که آیا رجعت اختیاری است ؟ ناگفته پیداست افرادی که برای انتقام و تنبیه رجعت می کنند ، هرگز به میل و اراده خود بر نمی گردند ، بلکه به مصداق « کافر به جهنم نمی رود ، کشان کشان می برند» ، آن ها نیز ناگزیر تن به رجعت نمی دهند ، که رجعت برای آن ها بسیار ذّلت بار و سخت است . ولی در مورد مومنین به نظر می رسد که اختیاری خواهد بود نه اجباری . مفضل بن عمر می گوید : در خدمت امام صادق ( ع ) صحبت از حضرت ولی عصر( ع ) شد و از افرادی که عاشقانه انتظار ظهور او را می کشند ، فرمود : هنگامی که حضرت ولی عصر قیام کند ، مأمورین الهی در قبر با اشـخاص مومن تمـاس می گـیرند و بـه آن ها می گـویند : ای بنـده خدا ! مولایـت ظـهـور کرده اسـت ، اگـر می خواهی به او بپیوندی آزاد هستی ، و اگر بخواهی در نعمت های الهی متنّعم بمانی باز هم آزاد هستی . » از این حدیث استفاده می شود که رجعت در مورد مومنان ، اختیاری است .5 انـواع رجـعـت : رجعت در زمان حکومت ولی عص (ع ) اقسامی دارد که شامل : 1 – رجعت امامان : رجعت امامان ( ع ) ، در قرآن کریم و روایات و زیارات آمده است . در قرآن آمده است : آن کسی که قرآن را بر تو فرو فرستاد به یقین ، تو را به وعده گاهت باز می گرداند . امام سجاد ( ع ) در تأویل این آیه شریفه فـرمـود: پیامبر شما و امـیر مومـنان و امامان اهـل بیـت درعصر ظـهور به دنـیا باز می گردند.6 در روایتی امام صادق می فرماید : « نخستین کسی که در جریان رجعت به دنیا باز می گردد، امام حسین (ع)است . » و فرمود : « حسین ( ع ) به اراده حکیمانه خداوند به دنیا باز می گردد و حضرت مهدی (ع ) انگشتر سلیمان را به همراه زمام امور جامعه به او می سپارد . در زیارت نامه های رسیده ازجانب امامان راستین نیز ، به طور صریح بیان شده است . امام صادق ( ع ) از رجعت حضرت علی ( ع ) سخن می گوید و توضیح می دهد که برای آن حضرت چندین بار رجعت است .7 خود حضرت امیر( ع ) نیز در ضمن خطبه مفصلی فرمودند : « برای من بازگشت پس از باز گشت و رجعت پس از رجعت است ، من صاحب رجعت ها هستم ، من صاحب صولت ها و شوکت ها هستم ، من صاحب دولت ها و قدرت ها هستم . »8 از نظـر روایات ، تردیـدی نیست که منظور از " دابّة الارض " در آیه 82 سوره نـمل ، رجـعت حضـرت علی ( ع ) می باشد . امام باقر ( ع ) از حضرت علی ( ع ) نقل می کنند که فرمود : « به من شش فضیلت داده شده : 1- علم منایا و بلایا و وصایا به من داده شده ، 2- سخن فصل ( جدا کننده حق و باطل ) به من داده شده 3 - من صاحب رجعت ها هستم ، 4- فرمانـروایی کـل به مـن داده شده ، 5- من صاحب عـصا و میسـم هـستم ، 6- من دابّة الارض هستم که با مردم سخن خواهم گفت .9 یا لثارات الحسین ... منبع : تونه اي،م . فرهنگ الفبايي مهدويت (موعودنامه) پانوشت : - بحارالأنوار ، ج 52 ، ص 113
- امام مهدی (ع ) از ولادت تا ظهور،سید محمد کاظم قزوینی، ص 792
- لغتنامه دهخدا، حرف راء ، ص 295
- رجعت ، محمد خادمی شیرازی، ص 16
- بحارالأنوار ،ج 53، ص 92
- بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 32؛ تفسیر برهان ، ج 3، ص 239
- بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 75
- بحارالأنوار ، ج53، ص 75
- تفسیر برهان، ج3،ص 209
|