خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
مژده به بازدید کنندگان گرامی... PDF  | چاپ |  نامه الکترونیک
بندر انزلی - اخبار شهرستان بندرانزلی
نوشته شده توسط گروه بصائر   
چهارشنبه 04 آذر 1388 ساعت 06:19

از این پس شما نیز درجریان روند جلسات هفتگی ما قرار خواهید گرفت :

 

 

گزارش  شماره 1: 1-مهدویت

 آن روز که :          

        ابرهای سیاه ظلم و فساد آسمان جهان را بپوشاند

آن روز که :         

        قدرت های اهریمنی جهانخواره پنجه های خود را در گلوی مردم رنجدیده یِ دنیا هرچه بیشتر فرو برند

آن روز که :          

       همه ی معیارها جز معیار مادّه و مادّه پرستی از میزان سنجش افکار مردم پنهان گردد  

 آن روز که :       

        امواج تبلیغاتی نیرومند طاغوتهای شرق و غرب برای تأمین منافع نا  مشروع خود هر حقی را باطل و هر باطنی را حق جلوه دهد

و سرانجام آن روز که :         

 

          تازیانه ی نامهربانی ها ،تنگ نظری ها،جداییها، تبعیضها و ستمها پشت خلق مستضعف جهان را مجروح سازد 

    آری !      

         در آن لحظه چشم های  پرامیدمان به تو ای مطلح بزرگ جهانی دوخته شده  

         به انقلاب و حکومت جهانی ات!1 

   همه فراد کنجکاو از خود می پرسند:

1- آیا سرنوشت آینده ی بشریت ،صلح و عدالت و امنیّت و آزادی انسان ها از چنگال هرگونه ظلم و ستم و تبعیض و استعمار است؟   

 یا آنگونه که بعضی پیش بینی می کنند هرج و مرج ها روز به روز افزون ،فاصله ها بیشتر،ناهماهنگیها و نابسامانی ها فراوانتر،و سرانجام یک جنگ اتمی یا فوق اتمی عالمگیر،پایه های تمدن انسانی را ویران خواهد ساخت،و اگر انسان هایی بر روی کره زمین باقی بمانند افرادی عقب مانده،معلول، بینوا و درمانده خواهند بود؟

2- اگر عقیده نخست صحیح است و سرانجام صلح و عدالت است به چه دلیل؟

3- اگر بناهست جهان به سوی «عدل»و« صلح » و «برادری » گام بردارد،آیا اجرای این اصول بدون انقلاب ممکن است؟ و به تعبیر دیگر: « اصلاحات تدریجی » و « رفورمها» توانایی بر دگرگون ساختن چهره ی عمومی جهان با اینهمه ناهنجاری ها دارند؟

4- اگر لازم است انقلابی صورت گیرد آیا تنها از طریق قوانین مادی امکان پذیر است ،یا بدون استمداد از اصول معنوی و ارزش های اصیل انسانی ممکن نیست؟

5- باز اگر قبول کنیم چنین انقلابی – به هر حال- انجام گرفتنی است،رهبر این انقلاب چه صفاتی باید داشته باشد؟

6- آیا این انقلاب الزاماً به  « حکومت واحد جهانی» می انجامد ؟

7- آیا آمادگی های خاصّی برای چنان حکومتی قبلاً لازم نیست ؟

 8- این آمادگی ها در دنیای کنونی وجود دارد یا نه ؟ و اگر ندارد آیا در حال حاضر،جهان به سوی این آمادگی ها گام بر می دارد یا به سوی عکس آن ؟

9- آیا این امور- به هر حال- با عقیده ی عمومی مذاهب جهان نسبت به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانی ارتباط دارد ؟

 10- اعتقاد عمومی مسلممانان به ظهور « مهدی » چگونه است و پیوند آن با این مسائل سرنوشت ساز چیست ؟

11- آیا اعتقاد به چنین ظهوری ما را به اصلاح عمومی جهان از طریق یک انقلاب همه جانبه نزدیک تر می سازد ،یا آنچنان که بعضی می اندیشند دور می کند ؟

 12- آیااین فکر و عقیده عمومی مذاهب یک واقعیت عینی است و مولود دلایل منطقی،یا یک تخیل است برای اشباع کاذب تمایلات سرکوفته ی انسانها در مسیر گمشده ی عمومی یعنی « صلح » و « عدالت » ؟2 

(1) و (2) : «حکومت جهانی مهدی(عج) بتألیف آیت ا... مکارم شیرازی.

برای یافتن پاسخ این پرسش ها با ما همراه شوید ...

 

2-حجاب:

تاریخچه حجاب

آیا در میان ملل دیگر قبل از اسلام حجاب بوده است ؟قدر مسلم اینست که قبل از اسلام در میان برخی ملل حجاب وجود داشته است .در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته و بوسیله اسلام در عرب پیدا شده است.

اینکه حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرده سخن نادرستی است زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است .

عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش می کرد:مرحبا به زنان انصار ،همین که آیات سوره نور نازل شدیک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید ،سرخود را با روسری های مشکی می پوشیدند،گویی کلاغ روی سرشان نشسته است .(کشاف-ذیل آیه 31سوره نور)

در سنن ابوداود جلد2صفحه 382همین مطلب از امّ سلمه نقل می شودکه: «پس از آنکه آیه سوره احزاب(یدنین علیهنّ من جلابیهنّ)نازل شد،زنان انصار چنین کردند .

 

 علل پیدایش حجاب:

ریشه فلسفی(میل به ریاضت و رهبانیت) ، ریشه اجتماعی(عدم امنیت و عدالت اجتماعی) ، ریشه اقتصادی(استثمار زن) ، ریشه اخلاقی (حسادت و خودخواهی مرد) ، ریشه روانی(عادت زنانگی) ، تدبیر غریزی شگفت انگیز زن (بالا بردن ارزش)

 فلسفی صاحبان این علل براین عقیده اند که حجاب به دلایل زیر بوجود آمده است:

1-وصول به حق جز از راه فنا و نیستی و مخالفت با هوای نفس میسر نیست .(بلند نگه داشتن مو در میان سیک ها،هند شرقی و بعضی دراویش از پیروان این تفکر محسوب می شوند )

2- آمیخته بودن لذت مادی به پاره ای از رنج های معنوی(فقرطلبی کلبیون یونانی از نمونه های آن است)

3-انتقام گیری از لذات مادی مثل شکست در عشق(در پی این تفکرتجرد از طرف کلیسا اشاعه یافت و کلیسابا استحمام مخالفت کردو شپش مروارید خدا شناخته شد)

4- افراط در خوشگذرانی و کامجویی . چون ظرفیت جسمانی انسان برای لذت محدود است. 

نظر اسلام و تحلیل بر این عقاید: 

هر چند رهبانیت و ترک لذت در نقاطی از جهان وجود داشته و شایدبتوان در جاهائیکه چنین تفکراتی حکومت کرده پوشش زن را از ثمرات آن دانست اما اسلام نه تنها در هیچ جا به چنین علت هایی تمسک نجسته بلکه با تفکر ریاضت و رهبانیت مبارزه کرده است:

1-       اسلام به نظافت تشویق کرده : النظافه من الایمان  -پیامبر اکرم (ص)    - (وسائل ج 1 ص 277)

2-       پیامبر اکرم (ص) : من الدین المتعه: تمتع و بهره بردن از نعمت های خدا جزو دین است . (وسائل ج1 ص 277)

3-       پیامبر اکرم (ص) : بئیس العبد القاذوره :بدترین بنده شخص چرکین و کثیف است .  (وسائل ج 1 ص277)

4-       امیر المؤمنین علی(ع) : ان ا... جمیل یحب الجمال :خداوند زباست و زیبایی را دوست دارد .(وسائل ج 1 ص 277 )

5-       اسلام به کوتاه کردن و شانه کردن مو و به کار بردن بوی خوش و روغن زدن به سرسفارش های اکید کرده است. (کافی-بحث "باب الزی و التجمل" )

6-       پیامبر اکرم (ص) در مقابل عده ای از صحابه که ترک زن و فرزند کردند فرمود:من که پیشوای شما هستم چنین  نیستم ،بعضی روزها روزه می گیرم ،بعضی روزها افطار می کنم. قسمتی از شب را عبادت می کنم و قسمتی دیگر نزد زن های خود هستم. (صحیح بخاری-ج7 ص 4و5و40)

7-       " و ثیابک فطهر" (آیه 4 سوره مبارکه مدثر) که دستور کوتاه کردن لباس (بطوری که زمین را جاروب نکند ) است در واقع بخاطر نظافت آمده و در اولین آیات نازل شده بر پیامبر (ص) می باشد .

8-       اسلام التذاذات جنسی در غیر محدوده قانونی را به شدت منع فرموده اما در حدود قانون را تحسین کرده تا جایی که فرموده : «من اخلاق الأنبیاء حب النساء »: «دوست داشتن زن از صفات پیغمبران است»  (وسایل الشیعه ج3 ص3 )9-        پیامبر (ص) فرموده اند:« تنفظوا ولا تشبهوا بالیهود» : « نظیف باشید و خودتان را شبیه یهود نکنید.» بعد فرمودند: زنان یهودی که زناکار شدند بدان جهت بود که شوهرانشان کثیف بودند و مورد رغبت واقع نمی شدند . خودتان را پاکیزه کنید تا زنانتان  به شما راغب گردند . (نهج الفصاحه)

10-    پیامبر (ص) رو به عثمان بن مظعون که همچون قوم یهود ترک زن و زندگی کرد،فرمود:« لم یرسلنی ا... تعالی بالرهبانیه و لکن بعثنی بالحنیفیه السهله السمحه » : «دین من روشی منطبق بر واقعیت و در عین حال ساده و آسانست.»  (کافی-ج 5 ص494)

   اجتماعی :در زمانهای قدیم بیعدالتی و ناامنی بسیار بوده است. همانطور که در مورد ثروت،امنیت نبود ،راجع به زن هم امنیت وجود نداشت .گوبینو در کتاب " سه سال در ایران" می گوید : حجابی که هم اکنون در ایران است بیش از آن اندازه که مستند به اسلام باشد مستند به ایران قبل از اسلام است و می نویسد:که در قدیم مردم هیچ امنیتی در مورد زن ها نداشتند . نظر اسلام و تحلیل براین عقاید: مسلماً حجاب های افراطی و عقایدافراطی درباره پوشیدن زن معلول همین نوع جریان های تاریخی است . اما فلسفه پوشش زن در اسلام این نبوده است.لا اقل علت منحصر به فرد و اساسی نبوده زیرا نه در آثار اسلامی آمده و نه با تاریخ تطبیق می کند.زیرا در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه زندگی خاص قبیله ای حاکم بود (همانوقت که در ایران ناامنی فردی و تجاوز به ناموس به حد اعلی وجود داشت و پوشش هم بود) امنیتی که در زندگی قبیله ای وجود نداشت امنیت اجتماعی بود و آن شبیخون قبیله ها بود .

پوشش برای جلوگیری از تجاوز کسانی است که در یکجا زندگی می کنند .برحسب خوی و عادت قبیله ای بین افراد یک قبیله اینجور تجاوزها وجود نداشته است . پس نمی توانیم بگوییم که اسلام صرفاً به خاطر برقرار ساختن امنیت دستور پوشش را وضع کرد.

 

 

اقتصادی :بعضی ها برای پوشش زن ریشه اقتصادی قایل شده گفته اند : مردان بخاطر اینکه از وجود زنان بهره اقتصادی ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار کنند ،آنها را در خانه ها نگه می داشتند ،و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود به خود از خانه بیرون نرود و بیرون رفتن را کار بدی بداند فکر حجاب و خانه نشینی را خلق کردند .گویندگان این سخن سعی کرده اند مسائل دیگری از قبیل نفقه و مهر را نیز بر اساس مالکیت مرد نسبت به زن توجیه کنند.اما اسلام با قاطعیت تامی که بهیچ وجه قابل مناقشه نیست اعلام کرده است که مرد هیچگونه حق استفاده اقتصادی از زن ندارد و استقلال اقتصادی از مسلمات قطعی اسلام است.چنانکه : 1-       کار زن از نظر اسلام به خود او تعلق دارد . زن اگر مایل باشد کاری که در خانه به او واگذار می شود مجاناً و تبرعاً انجام می دهد و اگر نخواهد مرد حق ندارد او را مجبور کند.2-       حتی در شیر دادن به طفل با اینکه زن اولویت دارد ،اولویت او موجب سقوط حق اجرت او نیست،یعنی اگر زن بخواهد فرزند خود را در مقابل مبلغی فرضاً یکهزار ریال در ماه شیر بدهد و زن بیگانه هم به همین مبلغ حاضر است شیر بدهد ،پدر باید اولویت زن را رعایت کند،فقط در صورتی که زن مبلغ بیشتری مطالبه کند مرد حق دارد طفل را به دایه ایکه اجرت کمتری می گیرد بسپارد.3-       زن می تواند هر نوع کاری همینقدر که فاسد کننده خانواده و مزاحم حقوق ازدواج نباشد برای خود انتخاب کند و درآمدش هم منحصراً متعلق به خود اوست.4-       اگر اسلام در حجاب نظر به استثمار اقتصادی زن داشت بیگاری زن را برای مرد تجویز میکرد ،معقول نیست که از یکطرف برای زن استقلال اقتصادی قایل شود و از طرف دیگر حجاب را به منظور استغلال و استثمار زن وضع کند!5-       پس اسلام چنین منظوری هم نداشته است. 

 اخلاقی : در اینجا نیز مانند نظریه قبل علت پدید آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفی کرده اند با این تفاوت که در اینجا برای تسلط جویی مرد به جای ریشه اقتصادی ریشه اخلاقی ذکر شده است و آن حس خودپرستی و حسادت نسبت به مردان دیگر است .به عقیده این دسته قوانین دینی و مذهبی با اینکه از جاهای دیگر با خودخواهی ها و خودپرستی ها مبارزه کرده است در اینجا برعکس عمل کرده روی این خودخواهی ها و خودپرستیها مبارزه کرده است، در اینجا برعکس عمل کرده ،روی این خودخواهی مردانه صحه گذاشته و منظور آنها را تأمین کرده است.از نظر ما :در مرد تمایل به عفاف و پاکی زن وجود دارد یعنی مرد رغبت خاصی دارد که همسرش پاک و دست نخورده باشد همچنانکه در خود زن نیز تمایل خاصی به عفاف وجود دارد با این تفاوت که آنچه در مرد وجود دارد غیرت است و یا آمیخته ای است از حسادت و غیرت ولی آنچه در زن وجود دارد صرفاً حسادت است.ما معتقدیم که حسادت و غیرت دو صفت کاملاً متفاوت اند و هر کدام ریشه ای جداگانه دارد . ریشه حسادت خودخواهی و از  غرایز و احساست شخصی می باشد ولی غیرت یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران .غیرت نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر نهاده است و خلقت مأموریتی است تا نَسَب را در نسل آینده حفظ کند .مثل احساس علاقه به فرزند.پیشنهاد اینکه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی غیرت را کنار بگذارد درست مثل اینست که پیشنهاد شود غریزه ی علاقه به فرزند را بلکه بطور کلی مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی را به عنوان اینکه یک میل نفسانی است ریشه کن کنیم . در صورتی که این میل نفسانی در درجات پایین حیوانی نیست بلکه یک احساس عالی بشری است.البته علاقه به حفظ نسل در زن هم وجود دارد ولی در آنجا احتیاج به پاسبان نیست زیرا انتساب فرزند به مادر همیشه محفوظ است و اشتباه پذیر نیست.انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب شهوان شخصی فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از کف بدهد احساس غیرت در وجودش ناتوان می گردد.علی (ع) جمله عجیبی دارد ،آنجا که می فرماید: « ما زنی غیور قط »: «هرگز یک انسان شریف و غیور زنا  نمی کند.» نفرموده :انسان حسود زنا نمی کند بلکه فرموده: انسان غیور زنا نمی کند .انسان غیور همانطور که راضی نمی شود دامن ناموس خودش آلوده گردد،راضی نمی شود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود.  

روانی :به عقیده بعضی حجاب و خانه نشینی زن ریشه روانی دارد . زن از ابتدا در خود نسبت به مرد از دو جهت احساس حقارت می کرده است:1- احساس نقص عضوی نسبت به مرد.2- خونریزی ماهانه و حین زایمان و حین ازاله بکارت.به همین دلیل زنان در ایام عادت مانند یک شیء پلید در گوشه ای محبوس بوده اند و از آنها دوری و اجتناب می شده است. شاید به همین دلیل است که از پیغمبر اکرم (ص) درباره ان سوال شد. ولی آیه ای که در پاسخ آن نازل شد این نبود که حیض پلیدی است و زن حائض پلید است و با او معاشرت نکنید بلکه عنوان شد نوعی بیماری تن است و در حین آن بیماری از همخوابگی احتراز کنید.(نه از معاشرت).از نظر اسلام زن حائض حکم یک انسان باصطلاح «محدث » یعنی انسان فاقد و ضو و غسل را دارد که در آنحال از نماز و روزه محروم است - هر موجب «حدث» نوعی پلیدی است که با « طهارت » یعنی وضو یا غسل مرتفع می گردد- بنابراین اسلام نه حیض را موجب پستی وحقارت زن می داند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است. 

 تدبیر غریزی شگفت انگیز زن:عللی که قبلا ذکر شدند کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است اما علتی اساسی درکار است که در مورد آن غفلت شده است.ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حایل میان زن و مرد را نباید در آن عوامل جستجو کرد یا لااقل باید کمتر جستجو کرد،ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه ی غریزی خود زن باید جستجو کرد وآن اینست که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است چرا که خلقت مرد را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است.ویل دورانت می گوید:« حیا امری غریزی نیست ،بلکه اکتسابی است،زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه ی طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.»مرد،برخلاف آنچه ابتدا تصور می رود ،در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است و همیشه عزت و استغنا و بی اعتنایی زن را نسبت به خود ستوده است. قطعا درک زن از این حقیقت او را در تمایل به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود بصورت یک راز تأثیر فراوان داشته است.