خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهيد ابراهيم گواسرائي مظلوم
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
معرفی شهدای شهرستان رودسر
نوشته شده توسط گروه تفحص رودسر   
پنجشنبه 04 آبان 1391 ساعت 20:26

شهادت در مقابل غيبت است، يعني شهود، يعني حضور.

مقام معظم رهبري

نام : ابراهيم

نام خانوادگی : گواسرائي مظلوم

نام پدر : حسين

محل تولد : گواسرا عليا

تاریخ تولد : 1347/4/10

تاریخ شهادت : 1365/10/23

محل شهادت : شلمچه

یگان اعزامی : بسيج سپاه

وضعیت تأهل : مجرد

میزان تحصیلات : سوم راهنمايي

گلزار شهید : گواسرا

 

وصیت نامه شهید ابراهیم گواسرائی مظلوم

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فیسبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

هرگز مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند ، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند .

بادرود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران خمینی زمانه ، کمتر کسی را نظیر این رهبر عالیقدر بیاد دارم و با درود فراوان بر خانواده های معظم شهدا و همچنین با درود و سلام بر ملت شهید پرور ایران .

بله ، اکنون که در این لحظه از حیات زندگی ، لحظات مرگ را به سر میبرم وصیت خودم را با شما عزیزان شروع می کنم ، امیدوارم راهی را که برگزیدم مورد قبول خداوند و امام بزرگوارمان و این امت شهید پرور ایران و پدر و مادرم که نتوانستم ذره ای از محبت های بی دریغ شان را جبران کنم باشد .

پدر ومادر عزیزم شماها برایم خیلی زحمت کشیده اید نمی دانم با چه کاری این همه زحمتهای بی دریغ شما را جبران کنم و هر چه فکر می کنم سخنی نمی توانم به زبان آورم که با آن قدر دانی از محبت های شما گردد . امیدوارم که اجرتان با خداوند تبارک و تعالی باشد . ( انشاء الله )

پدر جان صبر کنید و خدای را شکر گذار باشید و افتخار کنید که فرزندی را هدیه انقلاب اسلامی و در راه آزادی داده اید و باید این برای شما یک افتخار خیلی بزرگ باشد .

پدر جان مدتی که در پیش شما بودم یک امانتی بودم از طرف خداوند برای شما پدران و مادران و خداوند هر وقت بخواهد می تواند امانت خود را بگیردو حالا هم خداوند امانت خود را ازشما گرفت و باید نگاه کنید که امانت شما ها را در چه راهی از شما گرفت  در راه آزادی و ایمان ، پس باید شما ذره ای برایم ناراحت نباشید و فقط باید خوشحال باشید که توانستید امانت خداوند را به خوبی تحویل خداوند بدهید .

مادر عزیزم ، من وقتی که پیش شما بودم جز زحمت چیز دیگری برای شما نداشتم و شماها خیلی برایم رنج و مشقتهای فراوانی کشیده اید و فقط خواهشی که از شما دارم ، برایم گریه نکنید گریه رای فرزند خطاکار خود که جز زحمت چیز دیگری برای شما نداشتم مکن و جامه سیاه مپوش و در حجله دامادی فرزند خطاکار خود ماتم زده مباش .

و به خواهرانم بگویید که فقط مسئله حجابتان را حفظ کنید و اصلا برایم ناراحت نباشید و مثل زینب در برابر نعش برادرش شجاعت به خرج دهید و اگر هم می خواهید برایم گریه کنید در پیش مردم گریه نکنید که در میان مردم ممکن است دشمن هم باشد و همچنین صبر و شجاعت داشته باشید که دیگران از شما پند بگیرند و امیدوارم که از من راضی باشید ( انشاء الله )

مادر جان می خواهم که حتی یک قطره اشک برایم نریزید چون این هدف در راه خدا رفتن است . و همانطوری که حضرت علی (ع) میفرماید : که از شهادت خوشحال باشید و به آسانی از آن استقبال کنید .

و از همه شماها می خواهم که حلالم کنید به خصوص به خانواده ام سفارش می دهم کسانیکه به آنها بدی کرده ام و آنها را ناراحت کرده ام عاجزانه می خواهم که حلالم کنید .

پدر عزیزم درود خداوند تبارک و تعالی بر شما باد ، ای مادر عزیزم که با زحمتهای فراوان مرا بزرگ کردی از یاد خدا غافل نشوید .

پدر و مادرم ؛ امکان این است که جنازه من به دست شما نرسد . اصلا ناراحت نباشید چون من می خواهم که جنازه ام به دست مزدوران کفار بیفتد و مرا آنقدر بزنند تا اینکه گناهانم در همین دنیا از بین برود و می خواهم که پاک از این دنیا وارد دنیای بعد بشوم پس اصلا ار نرسیدن جنازه من بدست شما ناراحت نباشید ، آنگاه به یاد شهدای کربلا باشید و هر وقت احساس ناراحتی کردید به مزار برادر شهیدم محمد بروید .

برادرانم امیدوارم راهی را که برگزیده ام مورد قبول خداوند و شما قرار گرفته باشد و فقط راهم را تا جایی که برای شما مقدور است ادامه دهید و همیشه در فکر هدف باشید و فقط باید هدف شماها رسیدن به الله باشد و وقتی که خبر شهادتم را می شنوید روانه جنگ با این بعثیان جنایتکار شوید و نگذارید که سنگرم خالی بماند و اسلحه بر زمین افتاده مرا به دوش بگیرید و مشغول نبرد با این بعثیان جنایتکار شوید و سعی کنید که هدف شماها در درجه اول مقاومت باشد باید هدف شماها در درجه اول شهید شدن نباشد ، باید مقاوم باشید تا می توانی بکش و اگر هم نمی توانی بمیر ،

چه کشته شوید و چه زنده بمانید در هر صورت پیروزید و مسئله دیگر این است که وحدت را در شماها حفظ کنید و بدون وحدت هیچ کاری را نمی توانید پیش ببرید پس بنا بر این وحدت را حفظ کنید و نگذارید که ابر قدرتهای شرق و غرب در شماها نفوذ کنند .

و امیدوارم از من راضی باشید تا خداوند از من راضی باشد  .

و پدر و مادر عزیزم شما دیگر منتظر من نباشید چون من منتظر شهادتم و حتما هم به آن می رسم و اگر جنازه من به دست شماها نرسید و تشیع جنازه نداشتید در هر مراسمی که برایم گرفتید در اول مراسم وصیت من را بخوانید .واگر جسدم به دست شما رسید مرا در کنار برادرم به خاک بسپارید .

پدر و مادر عزیزم ببخشید از اینکه تا کنون نتوانستم خدمتی  به شما بنمایم و باید مرا ببخشید انشاء الله  ، بله پدر و مادر عزیزم زحمتهایی که شما برایم در زمان مجروحیت کشیده اید همه در برابر چشمانم هستند و شما بیش از یک پدر ومادر معمولی به من لطف داشتید و من می خواهم پدر و مادر عزیزم از اینکه شما را برای رسول خدا و برای امام حسین ( ع ) ترک می کنم اصلا برایم ناراحت نباشید .

پدر و مادر عزیزم اگر یادتان باشد این ماها بودیم که بعد از انقلاب در مراسم هایی که به مناسبت عزای امام حسین ( ع ) خصوصا در ماه محرم داشتیم گریه و زاری می کردیم ، می گفتیم : ای کاش ماها بودیم در آن زمان به ندای ( هل من ناصر ) حسین لبیک گفته و جان عزیزمان را نثار اهدافش می کردیم .حال بنگرید که خداوند چگونه زمینه امتحان را برای همه بندگانش مساعد کرده است .

پدر و مادر عزیزم  امیدوارم که قلب شما با شهادت من نورانی تر شود ، و امیدوارم با شهادت من بیشتر و با قلبی نورانی تر دنبال رو رهبر مسلمین جهان امام امت باشید انشاءالله

.......

دوست دارم که با مادر خود دست در آغوش کنم

 دامنش پر کنم از شبنم اشک تا که این درد فراموش کنم

امشب ای مادر من شاد بخواب ، پسرت شاد رود حجله دگر

حجله اش تیر و عروسش خون است  پس سزا باشد اگر شاد شوی بار دگر

....

چون غرقه به خون شد گر پیراهنم          چون لاله هزار پاره شد گر بدنم

ای دوست عجیب مدار که اندر ره عشق         من کشته اسلام و شهید وطنم

......

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند               اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی         آن شب قدر که آن تازه براتم دادند

...............

        ای شهیدی که به خون خفته و گلگون کفنی      

 ای عزیزی که به خون غرقه ز عشق وطنی

سینه ی چاک تو را دید چو مادر خندید

پدرت گفت بنازم که تو فرزند منی

.........

به امید دیدار همگی در روز آخرت

 

 

آخرین به روز رسانی در پنجشنبه 23 آذر 1391 ساعت 10:01