لازمه يك انقلاب، شهادت و مهيا بودن براي شهادت است.

امام خميني (ره)

نام : سيد جمال

نام خانوادگی : مظفري صحنه سرائي

نام پدر : ميرآقا

محل تولد : صحنه سرا

تاریخ تولد : 1338/1/8

تاریخ شهادت : 1360/4/5

محل شهادت : جنوب كشور

یگان اعزامی : لشكر 21 حمزه سيدالشهدا تهران

وضعیت تأهل : متاهل

میزان تحصیلات : ديپلم

گلزار شهید : صحنه سرا

وصیت نامه شهید سید جمال مظفری

بسم الله الرحمن الرحیم

1-اگر من مردم جسدم را تحویل بگیرید مرا بغل آستانه پدر بزرگم به طرف قبله دفن کنید .

2- اگر من مردم  به افراد خانواده ام بگویید و سفارش کنید برای مردنم گریه نکنند و چون مردنم افتخار شماست .

3- به افرادی که خودتان می دانید از زن پدرم و زن برادر بزرگم اجازه ندهید به جسدم نزدیک شوند .

4 – اگر من مردم مرا در تابوت که گذاشتید همگان در مراسم سوگواری من شرکت کردند برایم گریه نکنند به پدر ومادرم و به تمام وابستگان خودم تبریک و تهنیت عرض کنند .

5 – وقتی من مردم مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا در تاریکی تر از تاریکی های زندگی ابدی خود را آغاز کنم .دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تا همگان بدانند که من بی گناهم و باز هم با آن صبر بی حرکت و بی جنبش نیاز به بخشش و عفو آنها و شماها دارم ، زمانی که چشمهای بسته شده ام چیزی را حس نمی کنند همگان بدانند که من چشم براه آزادی یک عده از افراد ملت فقیر هستم و بودم .

6 – اگر بچه دوم من پسر شد اسمش را جمیل بگذارید و اگر دختر شد به گفته مامان اسمش را طیبه بگذارید .

7 – زن و بچه ام را تا زمانی که از ناراحتی بدر نشده اند پدرم از آنها نگهداری کند .به مادرم بگویید طوری پیش مردم وانمود کند که همه به او تبریک و تهنیت بگویند و همچنین شما .

8 – شما هر شب جمعه برای خواندن فاتحه به سر قبر من بیایید تا روح مرا آگاه سازید .

9 – به پدر و مادرم بگوئید که مرا در موقع رفتن به ماموریت مورد بخشش قرار دهد و رضایت به من دهد تا در قبر آسوده بخوابم .

10 – به پدرم بگویید یا خودتان یکی از عکسهای  بزرگ مرا چاپ کنید و سر قبرم نگارش دهید  ، به پدرم بگویید که کمال را مثل من بدبخت نکند که زود ازدواج کند و عاقبت مثل من شود .

11- بچه ام را از هر لحاظ که بخواهد تشویق کنید و تحصیل کند چون امید من به اوست .

12 – خواهر زاده هایم را طوری تحصیل دهید که همیشه سربلند و جاوید در جامعه باقی بمانند .

13 – عرضم را به اتمام می رسانم و با شما خداحافظی می کنم و به امید پیروزی بر می گردم و شما و خواهرم برایم دعا کنید که سالم برگردم ، دیگذر موقع خداحافظی است و بیش از این وجدان شما را ناراحت نمی کنم و شما هم باید ناراحت نشوید اگر ناراحت شدید من هم در ولایت غربت ناراحت می شوم و به خواهرم سادات بگوئید که خیلی شما را دوست دارم و دلم برایتان تنگ شده است . علی آقا جان دیگر بغض و گریه گلویم را گرفته و نمی توانم بیش از این نامه بنویسم قربانت جمال از من راضی باش .

مادر منشین چشم به ره گذر من 

زن در کلبه پر مهر تو زین بعد نیایم

آسوده بیارام نکن فکر مرا هیچ

بر حلقه این خانه زین بعد پنجه نسایم

اگر من مردم این شعر را در اعلامیه من به چاپ برسانید .