بسم رب الشهدا و الصدیقین

نام: غلامرضا

نام خانوادگی: پور رجبی 

تاریخ تولد:1341/10/30

تاریخ شهادت:1364/1/15

 پاسدار شهید غلامرضا پور رجبی در سی ام دی ماه سال 41 در بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در خانواده ای مسلمان پا به عرصه وجود نهاد. غلامرضا تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در مدارس سنگر با موفقیت به پایان رسانید. از سالهای 55 با شركت در كلاسهای مذهبی و قرآنی با اندیشه های امام خمینی آشنا و ایشان را به عنوان مرجع تقلید انتخاب نمودند. برای آشنا كردن مردم با اندیشه های امام اقدام به تكثیر نوارهای سخنرانی و تایپ اعلامیه های حضرت امام می نمودند. او كه فعالیتش را در مهدیه سنگر با اندكی از نوجوانان و جوانان آغاز كرده بود كم كم توانست به تعداد دوستانش بیافزاید و با توجه به مركز خطری كه برای حكام ستم شاهی شده بود محل تجمعشان (مهدیه سنگر) در حالی كه پر از زن و مرد بود ، محاصره و به آتش كشیده می شود ولی او توانست به همراه دوستانش مردم را از آتش برهاند و جانشان را نجات دهد . روح غلامرضایی پس از پوشیدن لباس سبز سپاه در تنش آرام و قرار نداشت بارها و بارها به سوی سرحدات غرب و جنوب كشور عازم شد و در عملیات های  زیادی شركت و بالاخره توانست نظر مسئولان را مبنی بر حضورش در اطلاعات عملیات جلب نماید و بالاخره بنده مخلص خدا در 64/1/15 پس از پایان ماموریت عملیات بدر در جزیره مجنون كه فرماندهی دسته اطلاعاتی را بر عهده داشت دور از چشم دوستان و هم رزمانش به شهادت رسید و 11 سال مفقود الاثر شد در آبان سال 72 پیكر مطهرش به زادگاهش رجعت نمود و در انبوه وصف ناپذیر مردم قدردان سنگر و رشت همچون نگینی در بر گرفته و به صورت باشکوهی تشیع و به خاك سپرده شد و ندای خداجوی او برای همیشه بر بلندای گیتی طنین انداز گردید.

عقل كشتی آرزو و گرداب دانش بادبان                   حق تعالی ساحل و عالم دریاست این  

__________________________________________________________________________________

وصیت نامه پاسدار شهید غلامرضا پور رجبی    

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم انی اشهدك و كفی بك شهیدا و اشهد لا تكتك و انبیائك و رسلك و حمله عرشك و سكان سمواتك و ارضك و جمیع خلقك بانك انت الله لا اله الا انت وحدك لا شریك لك و ان محمدا صلی الله علیه و آله عبدك و رسولك و انك علی كل شیء قدیر تحیی و تمیت و تمیت و تحیی واشهد ان الجنة حق وان النارحق وان النشورحق و الساعه آتیه لا ریب فیها وان الله یبعث من فی القبور و اشهد ان علی بن ابیطالب امیرالمومنین حقا حقا وان الائمه من ولده هم الائمه الهداه المهدیون غیر الضالین و لا مضلین.  ((قسمتی از دعای عشرات))

بعد با عرض سلام به پیشگاه مقدس حضرت بقیه ا... و نائب بر حقش در این زمان خمینی كبیر. چون امشب تقسیم بندی شد و بنده باید با اولین سری نیروها عازم عملیات شوم لذا چند ساعتی وقت است كه استفاده كرده وصیتهائی راجع به زندگی خودم به شما عزیزان میدهم تا مرضی رضای خدا گردد ان شاء ا... ،خدمت شما عزیزان و سروران گرامیم عرض ادب كرده و امیدوارم در سایه لطف بیكران خداوند تعالی گامهای موثری در جهت نیل به اهداف مقدس اسلامی و پیشبرد انقلاب اسلامی بردارید. عزیزان ما برای اینكه ثابت كنیم می‌توانیم در جهانی حكومت عدل اسلامی پیاده نماییم و قادر خواهیم بود كه پرچم پرافتخار اسلام را بر فراز كاخهای كرملین و سفید كه به اهتزاز درآوریم، راهی جبهه ‌های جنگ حق علیه باطل شدیم یعنی اعلام می‌كنیم كه بقول امام هر جا مبارزه‌ای برعلیه ظلم است ماهستیم برای اینكه آرمانهای مقدس اسلامی برایمان عزیزاست آنقدر عزیز می‌دانیم كه حاضریم شیرین‌ترین و پربهاترین جزء زندگی خودمان را برایش اهدا كنیم كه همان جان و تن و وجود ماست برادران عزیزم این لحظات برای من حساس ترین لحظات عمر من است. یعنی مرحله انتخاب برای من است وقت شناختن خویش است اینجا دیگر باید ایمان صورت اصلی خودش را بگیرد اینجا جای بانگ آوردن تمام پیكر وجودت است برادران، شب حمله فرا می ‌رسد ما منتظریم لیاقت‌ها سنجیده شود، آنجا دیگر در میان مردم نیستی، برای مردم نیستی كه دوتا هورا و درود نثارت بكنند آنجا شب عید است شب تقسیم نیتهاست. اگر رفتنی هستیم كه می‌رویم و گرنه، نه! تا خدا چه بخواهد تا مصلحت چه باشد ولی موظفیم مسئولیت خویش را ادا كنیم. من از خداوند بزرگ كه شاهد نوشتن من است خجل و شرمسارم كه چگونه وصیت كنم و پند و اندرزی نمایم، خود چه برای انقلاب و اسلام كرده‌ام كه دیگران را به آن سفارش دهم ولی به هر حال ان شاء ا... خداوند مرا ببخشد.

شادی روح امام و شهدای اسلام صلوات