خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید کاشی پور لنگرود
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص لنگرود   
شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 10:12

 

 

alt

مختصری اززندگینامه شهید محمدرضا کاشی پور

محمدرضا در یکی از خانواده های مذهبی در کشور ایران و شهرستان لنگرود چشم به جهان گشود ، ایشان از همان دوران کودکی عشق و علاقه زیادی به ائمه اطهار داشتند و از سن 6 سالگی در ایام محرم در دسته جات حسینی (ع) شرکت می نمودند و در اوایل نوجوانی به گرفتن روزه در ماه مبارک رمضان فرایض دینی را بطور بسیار جدی انجام می دادند .

این شهید بزرگوار ، پس از سپری کردن پنج سال دبستان به دوره راهنمایی در یکی از مدرسه های لنگرود بنام مدرسه شهید امینی واقع در خیابان آزادی به پایان رساند از همین دوران ، زمان تعطیلات عید نوروز و تابستان به کارگری و کارکردن می پرداخت که کمک خرج خود و خانواده را انجام می داد و زمان دبیرستان با توجه به دانش درسی بالا شاگردانی از همکلاسی ها ایشان جهت فراگرفتن دروس مدرسه به خانه وی مراجعه ، و به یادگیری علم می پرداختند.

خلاصه زندگی شهید را نمی توان نوشت ؛ شهید ، شهید است تمام زندگی آنها الهی بود ، حقیر فقط می توانم جملات بسیار کوچک را بنویسم مگر می شود زندگینامه یک شهید را نوشت ، بنده که در خانواده دو شهید بزرگوار زندگی می کنم با توجه به کنجکاوی ام هنوز معنی شهید را بطور دینی و حقیقی درک نکردم ؛ چرا که یک کلمه الهی است ، این سردار رشید اسلام در این نوزده سالی که زندگی معنوی کرد خود یک درس عبرت برای من و اطرافیان بود ، از راه رفتن و خوردن وحتی برخورد اجتمایی و غیره ... .

ایشان جوانی بسیار خوش چهره و مهربان که در سال 59 پس از حمله آمریکا ، توسط رژیم بعثی عراق به کشور اسلامی ایران ،این حمله وحشیانه را با حضور دینی و علمی وفیزیکی در منطقه اهواز و سپس بستان و پس از درهم شکستن ماشین جنگی عراق به منطقه چزابه مستقر و بعد از چند روز به درجه شهادت نائل گردید، باشد یاد او راهرو دینی و سیاسیی و اجتمایی ما بازماندگان و نسلهای آینده باشد .

انشاء الله 

 

وصیت نامه برادر شهید محمدرضا کاشی پور

اذاجاء نصرالله والفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک واستغفر انه کان توابا .

ما نیز به مصداق سوره شریفه فتح به اذن خداوند به دین اسلام تسلیم گردیدیم . خدایا تو خود شاهدی که ما با تمام بار سنگین گناهان تمامی تلاش خود را بکار بردیم  تا در جهت رضای تو حرکت کنم حال که نیز به جبهه پا گذاردم فقط به این امید است که با ریختن خون ناچیز خویش گناهانم آمرزیده شود. و اما پدر و مادر عزیز و مهربانم و برادران عزیزم خواهشی که از شما همگی دارم این است که از کشته شدن من هیچگونه ناراحتی و یا گریه پیش نیاورید . دشمن فقط منتظر وقت است که خدای نکرده ضعف مسلمانان را ببیند و آگهی پخش کند که بله پدر و مادر فلانی از کشته شدن پسرش ناراحت شده اند. امیدوارم که خداوند به همگی شماها صبر و استقامت و پیروزی نائل کند و برای من هیچگونه ناراحتی پیش نیاورد.امیدوارم که خداوند صبر برای شما عطا کند و از همه شما التماس دعا دارم و می خواهم که در شبهای جمعه و پنجشنبه برای پیروزی اسلام و برای کلیه رزمندگان اسلام دعا کنید. و دعایی هم برای من کنید که این بار سنگین گناهانم قدری کاسته شود . انشاءالله که خون ناچیزم روشنی راهتان گردد.

                                                          والسلام

آخرین به روز رسانی در يكشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 17:45