خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
زندگی نامه سردار شهید حجت نظری
امتیاز کاربر: / 13
بدخوب 
نوشته شده توسط مدیریت   
پنجشنبه 02 مهر 1388 ساعت 15:13

پاسدار شهيد حجت (خليل) نظري دراولين روز از فصل بهار سال هزار سيصد و چهل، در ميان خانواده اي مسلمان و متدين ، از نظر اقتصادي کم بضاعت ديده به جهان گشود. دوران کودکي را با همه زيبائي هاي ويژه آن در آغوش گرم و پر مهر خانواده سپري کرد. و با ورود به سن هفت سالگي وارد مدرسه شد و با همت والاي خود توانست تحصيلات خود را تا مقطع کلاسيک به پايان برساند. حجت جوان مومني که شيفته حق و عدالت خواهي بود، با حرکت امت اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (رض)، براي سرنگوني حکومت ظلم و ستم طاغوت به موج عظيم انقلابيون پيوست و فعاليت چشمگيري براي نابودي حکومت پهلوي در منطقه داشت . پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي براي حراست و پاسداري از ارزشهاي مقدس نظام در سنگرهاي مختلف فعاليت چشمگيري داشت، و دفاع از کيان امت اسلامي را بر خود وظيفه مي دانست و همچون عزيزي آنرا گرامي مي داشت ، و با اوج گيري تحرکات گروهکهاي فريب خورده شرق و غرب و ايجاد آشوب و بلوا در گوشه و کنار ميهن اسلامي بويژه گيلان، حجت به دفع شرارت و مبارزه با تروريست ها تلاش زيادي نمود .

با شروع جنگ تحميلي از سوي دشمن بعثي عراق در سال 59 ، به منطقه کردستان براي دفاع از انقلاب هجرت نمود و شجاعانه با دشمنان اسلام مبارزه و نبرد کرد، در اعزام دوم به مريوان و محور دزلي شتافت که دلاوري و رشادتهاي حجت نظري در سرماي طاقت فرساي مريوان مورد توجه شير مردان اسلام، چون حاج احمد متوسليان قرار گرفت و از سوي حاج احمد مأموريت هاي سختي به حجت واگذار شد و ايشان داوطلب و پيروز و سرافراز آن مأموريت ها را به نحو احسن انجام مي داد. حجت در کنار رزم با دشمن متجاوز به مسائل فرهنگي نوجوانان و جوانان شهرستان فومن توجه ويژه داشت، و در اوقات فراغت از جبهه با تشکيل ستاد تبليغات فرهنگي سردار جنگل، سنگر ديگري در مقابل دشمنان اسلام ايجاد کرد و صيانت از روح و تفکر و شناخت را با تشکيل کلاسهاي اخلاق و احکام و قرآن براي جذب و هدايت قشر جوان و نوجوان فعاليت مي نمود و بدين ترتيب سدي مستحکم در مقابل توطئه هاي سوء دشمنان اسلام و قرآن ايجاد نموده بود.

سال 61 مجدد بسوي مناطق جنوبي جبهه هاي نبرد و مبارزه با دشمن غاصب شتافت، و مسئوليت و فرماندهي گروهان را در عمليات رمضان از لشکر 25 کربلا بر عهده گرفت و در کربلاي شلمچه و کانال ماهي حماسه ها آفريد ، و پس از مجروحيت به شهر و ديارش باز گشت ، و در زمستان همان سال راهي مناطق عملياتي جفير گرديد، و مسئوليت گروهان جندالله را پذيرفت و با موفقيت توانست روستاهاي مريوان را از لوث وجود ضد انقلاب منطقه پاکسازي نمايد. حجت در عمليات والفجر 6 و عمليات آبي خاکي بدر در نيزارهاي هورالعظيم شرکت و در هر دو عمليات مجروح گرديد ، با وجودي که در بيمارستان شيراز به علت مجروحيت بستري بود اما با شنيدن خبر عمليات بعدي بيمارستان را ترک و خود را به منطقه عملياتي رساند. حجت در سال 64 مشکل ترين خط پدافندي را در منطقه چنگوله بر عهده گرفت و پس از آن در عمليات والفجر 9 با دست و پاي گچ گرفته شرکت نمود . حجت سال 65 به سنت رسول مکرم اسلام (ص) دينش را کامل نمود و تشکيل خانواده داد، با همه عشق و علاقه اي كه به خانواده داشت ليكن نسبت به احساس تكليف مي كرد، لذا وظايف بعدي را دنبال نمود و عازم سنندج و اسلام آباد غرب گرديد . و پس از آن فرماندهي گردان حضرت ابوالفضل(ع) از لشکر قدس گيلان به وي واگذار شد ، و در کربلاي 5 قهرمانانه حماسه آفريد و جزء اولين فرماندهان بود که وارد جزيره بواري ين شد ، پس از آن حجت ديگر بسيار بيقرار و بي تاب پروازي ملكوتي شده بود ، دوستانش بارها در خلوت حجت را مشاهده کرده بودند كه در دعا و نيايش، زجه کنان از دوستان شهيدش طلب شفاعت و وصال کوي حضرت دوست را طلب مي نمود . حجت در آخرين ماموريتش در حاليکه74 ماه حضور ايثارگرانه در جبهه و خط پدافندي شلمچه را بر عهده گرفته بود با اصابت ترکش بر فرق سرش، صورتش با خونش خضاب گرديد و همانند ، امام و مولا و مقتدايش حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام به آرزويش رسيد و همنيشن با ملکوتيان گرديد .