خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید رحیم آذر زر تشت
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 
نوشته شده توسط زمزمه عشق   
پنجشنبه 11 فروردين 1390 ساعت 15:16

 

 

نام پدر: حسین      تاریخ تولد : 1344        تاریخ شهادت: 10/60/1365           محل شهادت: حاج عمران - کربلای 2              وضعیت تأهل : مجرد              

 

شهید رحیم آذرزرتشت  در خانوده ای مذهبی و متدین در شهرستان آستانه اشرفیه چشم به جهان گشود تحصیلات خود را تا حد دیپلم در رشته علوم تجربی پایان داد، در کودکی به فراگیری قرآن پرداخت ، در ایام تحصیل  نیز  دانش آموز ممتاز و زرنگی بود براساس تاکید پدر بر اجرای فرایض نماز و روزه مقید شد و او نیز همچون برادرشهیدش کریم در قرائت قرآن مجید مهارتی خاص داشت ، با اوج گیری تظاهرات و راهپیمائیها بر علیه رژیم ستمشاهی او نیز همچون جوانان پرشور و انقلابی دیگر در اینگونه برنامه ها شرکت می کرد و از هیچگونه کوشش دریغ نمی کرد  بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج مستضعفین به جمع لشکر مخلص خدا پیوست و با آغاز جنگ تحمیلی او که به سن قانونی نرسیده بود با دستکاری شناسنامه موفق شد راهی جبهه های نور علیه ظلمت شود ، ضمن به جبهه رفتن درس هم  می خواند ، وی تشبیه کامل یک آدم آهنی بود چرا که هر وقت از جبهه می آمد ترکشی را از خود به یادگار می آورد، تا هنگام شهادت هیچگاه مناطق جنگی را ترک نگفت و حضوری مستمر در مناطق غرب و جنوب کشور داشت  با شهادت رفیق همرزمش شهید حسن بدپسند و همچنین پس از اندی شهادت برادرش کریم باعث شد  تا عزم راسخ خود را جزم تر کند و با شرکت در عملیات کربلای 2 مفقود گشت تا اینکه پیکر پاکش پس از شش سال در یک گور دسته جمعی بهمراه تعدادی دیگر از شهدا پیدا گشت و پس از تشیع به خاک سپرده شد

 

پیام شهید: اینک اطراف ما را قلبها و دلهای تشنه اسلام و آزادی فرا گرفته است و واقعأ شکمهای گرسنه نیز در گوشه وکنار دنیا زیاد پیدا است پس بهوش باشید بپا خیزید.

 

مادر شهید می گوید: به او می گفتم جبهه نرو، اگر بروی از تو راضی نیستم جواب داد: چرا؟ خانواده شهدا از من راضی نمی شوند اگر چنین کاری کنم ، به هر طرف رو می کنم خانوادههای شهدا رامی بینم و از رویشان شرمنده می شوم و به هر طرف رو می کنم چهره های شهدا را می بینم و نمی دانم در جوابشان چه بگویم و من باید  به جبهه بروم و بالاخره برای آخرین بار رفت

 

 

وصیت نامه شهید رحیم آذرزرتشت :

 

سلام بر زاده رنج و زاده غم که در برابر ناملایمات و مشکلات درد زندگی صبر را به خود ساخته اید و با گوشت و پوست استخوان خود آن را لمس کرده اید و سلام بر ساحت مقدس ولی عصر (عج) امام زمان و روحی و ارواح الفداء ودرود بر منجی انسانیت که از خدا می خواهم از عمر این عاصی بکاهد و بر عمر پربرکت امام عظیم شان بیفزاید . حال که دارم در این موقعیت حساس کنونی نامه یا وصیتامه یا در اصل درد دل خود را بازگو می کنم چهار بار عشقی که عاشق نسبت به معشوق دارد عروسم شهادت رادر خواب زیارت کردم وبه سویش رهسپار میشوم (سیر سلوک الی الله) خداحافظ مادر: سفارش چنانچه دوستان خوبم از خواب من اطلاعی دارند از جمله خواب دیدن: بهشت ،جهنم ،محشر ،غل و زنجیر جهنم ،ثموم که آخرت یاد گرفتم و به چشم دیدم معنی ثموم را فشار قبرم که بعد از امامان ناامید گشتم کریم به فریاد من رسید و غیره ... به هرکسی نگویید و تمام اینها را همراه با معصیت  که میکردم دیدم وجلسی جای حیرت و تعجب بوده که اگر هر کدام را برای شما بازگو کنم دلتان به لرزه در می آید کوه با عظمتی خرد می شود و اگر در توجرقه نیفتد بدان که مریضی و باید معالجه شوی نتیجه گیریتمام این خوابها جز اینکه به راه راست هدایت شوم آنهم با همت کریم چیز دیگری نیست بیشتر خوابها مهدی خوش سیرت همراه با شهید کریم میبینم و شما کورید و گمنام رانمی شناسید همین بس فکر کنید و بیندیشید منظورم را خدایا بسختی حالم به پریشانیم عفو کن خدایا به این بدن ضعیف و نهیف من رحم کن خدا سر مزار شهداء در دم دمای صبح و ظهر اگر به آنصورت مرا ندیده و خلوت بود با چشم گریان آمدم با قلب پریشان آمدم خدایا خجالت  می کشم از این شهداء از خانواده شهداء خدایا خجالت می کشم از مادر شهید غلامرضا صفری و علیرضا باقرپور خدایا شرمنده ام از مادر شهید حسن بدپسند و خوش سیرت خدایا با چه رویی نگاه کنم به صورت مادر فتحی مقدم و پرسه سید محمد محمدپور از که بگویم از شهید رنجبر و هانی طالبپور، شعبانی ،سیروس موسی نژاد قاسم نژاد  وغیره بخدا خجالت میکشم در این دنیا دیگر جای زندگی کردن نیست ما اضافی هستیم آخریکی به من بگوید به کدام کوچه پس کو چه ها بروم عجله ای نباشد و راحت نذر کنم با خیال آسوده مگر می توان آسوده بود احساس سنگینی میکنم احساس میکنم چشمهائی درگوشه و کنار مرا می پایند اگر بار گران بودیم و رفتیم اگر نامهربان  بودیم رفتیم شما با خانمان خود بمانید که ما بی خانمان بودیم و رفتیم خدایا اگر از من سوال کنند چرا  روی خون شهدا ما گناه می کنید چرا روی خون ما معصیت می کنید جواب تو  را چه بدهیم خدایا خدایا پروردگارا با من مهربان باش خدایا مرا به حال خودم یک چشم برهم زدنی وامگذار خدایا زبان مرابه ذکر خود به تمیزی مسئول بدار خدایا حب این دنیا را که کلاًاز دل من بیرون گردان خدایا عواقب زنجیرهائی که از این دنیا منو گرفته اند خدایا مرا از آنها جدا بفرما خدایا عزیزان ما را ازاین دنیا رفتن به این دنیا وابستی نشان ندادند . نه به زینت این دنیا کسی آنها را نگرفت آنها را فریب نداد چرا ماعبرت نمی گیریم چرا ما جذب این دنیا شدیم چرا به فکر آخرت نیستیم چرا به فکر قیامت نیستیم آنجا آبروی همه بر ملامی شود هرچه در درون دارید بیرون می ریزد مشخص میشود در دنیا در درون توچه بوده ای کسانی که آبرو آبرو میکنید ای کسانیک خیلی مواظبید آبرو تون نره آن دنیا درون همه برملا میشودآنجا جلوی رسول خدا آبرویمون رفته آنجا جلوی امیرمومنان جلوی شهداء سربزیریم  خدایا دوست دارم بگویم و به  همه بگویم مسلمان واقعی باشید تقوای الهی را پیشه خود سازید آنچنان باشید که شایسته یک مسلمان است در مقابل جریانات ساکت ننشینید خط اصیل اسلام را خط حزب خدا حزب جمهوری اسلامی را دنبال و حفظ کنید زیرا که قران مجید میفرماید( الا ان حزب الله هم الفلحون) و این وعده خداست اگر میخواهید رستگار شوید اینجنین باشید من از اینجا بیان میکنم برادران و خواهران اگر کسی این جبهه نبرد حق بر علیه باطل را ببیند و ساکت بنشیند مسلمان نیست هرکس این تجاوزات و خیانات امریکا اسرائیل و صدام را ببیند و بی تفاوت باشد مسلمان نیست و هرکس فریاد هل من ناصر ینصرنیحسین زمان را از جماران بشنود لبیک نگوید مسلمان و شیعه علی (ع) و رهرو راه حسین ثارا... عنیست چطور میتوان ساکت نشست در حالی که نونهالان 13 ساله چون شهید اسماعیل رنجبر ها و پیرمردان 70ساله چون فرمانده تخریب من در عملیات رمضان که برزانوان من به شهادت رسید در جبهه قطعه قطعه  بکنند چطور میتوان ساکت نشست  در حالی که در گوش کنار شهر روستا این خفاشان شب پره این منافقان کوردل شهید ابوالحسن کریمی قانع علی نیاء علیرضا نژاد و شکر گزار را ترور نمایند و دست آخر خون مظلوم آنها را به چنگ عدالت انداخت و در قعر دریا به هلاکت بردند چطور بی تفاوت باشیم در حالی که خواهران مسلمان ما را در جنوب و غرب کشور به اسارت بگیرند چطور ساکت باشیم در حالی که قران و احکام اسلام را در رادیو های بیگانه و مزدور به استهزاء ومسخره بگیرند و به رهبر عزیز امت اسلامی امام عزیزمان توهین نمایند  و ملت محروم و ملت مستضعف  اسلامی و غیره را  در گوشه کنار جهان به بردگی  بکشند دراین صورت این چه مسلمانی این چه ایمانی و اعتقاذ به خد ا این چه شیعه بودن این چه علی گونه بودن و علی وارزندگی کردن است. علی کسی است که فریاد می زند " هیهات من با شکم سیر بخوابم و اطرافم را شکمهای گرسنه جگرهای تشنه فرا گرفته باشد این است منطق علی ای برادران ومنطق زینب ای خواهران و اینک اطراف ما را قلبها و دلهای تشنه اسلام و آزادی فرا گرفته است واقعأ شکم های گرسنه نیز در گوشه و کنار دنیا زیاد پیدا میشود  پس بهوش باشید  بپاخیزید ، شمشیر و سلاحها را بردارید که پیامبر می گوید بهشت درسایه شمشیرها است بپاخیزید و دنیا رااز استعما و استکبار نجات  بخشید اگر در این راه لرزش وترس دارید اگراحساس ضعف می کنید زیاد ذکر خدا بگوئید و یا د خدا بکنید که " الا بذکر الله تطمءن القلوب"  با یاد خدا و ذکر خداوند و بوسیله سلاحها یورش بر تمام جبهه های ظلم وستم و تامحو کامل این جنایتکاران از صفحه روزگار مقاومت و پایداری نمائید زیرا این است مکتب ما این است رسالت ما و این دستور دین مقدس ماست در خانه نشستن و پوسیدن و از بین رفتن کجا  و مسلمان بودن وهمچنین شیر غریدن  و مثل آب رودخانه پرتلاطم بودن کجا ،اسلام مسلمان آرام وبی تفاوت و خانه نشین نمیخواهد اسلام مرد میدان و مبارزه  میخواهد  مبارزه با نفس سرکش  مبارزه بامادیات و تجملات دنیا ،مبارزه با آن چیزهائی که آدمی را پایبند به این دنیا عرفانی می کند و بالاخره مبارزه با  استکبار و استعمار  و شرک و کفر و الحاد در تمام جهان . و این است که میگوئیم ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست .سستی آدمی را به زبونی و خواری و بندگی غیر خدا کردن میکشاند و اینجا آدمی را به جهنم می فرستد که بگفته خداوند بسیار بد جایگاهی است  و این فقط شهادت است که آدمی را از آنجا نجات می دهد وبهشت را نصیب می کند بنابراین بر شهید گریه کردن لازم نیست غم و حسرت خوردن جایز نیست چرا بر کسی که بسوی خدا و به دیار معبود خود شتافته  گریه کنیم چرا بر او اشک بریزیم اما برادران و خواهران خوبم  اگر خواستید گریه کنید به یاد احسین (ع) و  برای علی اکبر  و دست های جدا شده ابوالفضل  و به یاد تن  پاره پاره آیت الله دکتر بهشتی و رجائی و با هنر و دیگر عزیزان کربلای حسین (ع) وکربلای دفتر جمهوری اسلامی گریه کنید. ما که ارزش گریه کردن نداریم  بر ما که ستمی نشده بازماندگان ما را که چون بازماندگان حسین (ع) به اسارت نگرفتند. ما که مثل دکتر بهشتی فحشی و ناسزای منافقین را تحمل نکردیم پس چه گریه کردن و چه حسرت خوردن . باز در آخر صحبت ها و درد و دلهایی به عنوان تذکر به دانش آموزان عزیز بگویم که مخلص باشید و درسخوان و کوشا سنگر مدرسه و مساجد را حفظ نمایید که اسلام را حفظ کرده اید . نمیدانم چرا پراکنده حرف میزنم اما دلم میخواهد آنچه میدانم بگویم و به همه بگویم به معلم برای اخلاص تعالیمش  به اداری برای وقت شناسی و پر کار بودنش به بازاری و کاسب برای مبارزه با احتکار و گرانفروشی اش به کارگر و کارخانه برای تولید بیشترش به کشاورز برای کشت زیادتر، به پاسدار برای جانباز بودن به روحانی برای اصیل بودنش به خانواده های شهدا برای صابر و مقاوم بودنشان به منافق و دزد و قاچاقچی برای توبه کردن به امت حزب ا... برای وحدتشان به حزب جمهوری اسلامی برای خط اصیل و راست دادن به مردم ، برای پیمودن و حفظ این راه  مستقیم و به خانواده ام برای مقاومت کردن در برابر سختی ها . و... درد دلی با پدر و مادر فداکار بزرگوار وخانواده شهدا: دلها را متوجه خدا کنید در مزار شهدا که می روید با فرزند عزیزتان سخن بگویید که امروز به یاد فداکاریهای شما ها و به یاد جان نثاریهای شما آمدیم ،آمدیم خدا را به خون شما قسم بدهیم شما بتوانید این مسئولیت عظیم را انجام بدهید آمدیم چرا حرف نمی زنید چرا با ما سخن نمی گوئید .عزیزان مادرانتان آمدند امروز روز پنج شنبه بعد از ظهر است در مزار شهدا هیاهو غوغایی است ای شهدای عزیز ماداتون آمدن پدرانتان امدند همسرانتان دست یتیمان تان را گرفتند آمدند ،آمدن با شما زمزمه کنند ، درد و  دلهایشان را به شما بگویند عجب مکان مقدسی عجب زمین مقدسی ،مادران شهیدان همه جا حاضرند . زینب هم کنار شما نشسته است . مادرم دست در دست شهیدتان قرار دهید با شهیدتان امروز هم ناله شوید کلام  مولا علی را زمزمه کنید بگوئید عزایزان بعد از شما ماهم بیکار ننشستم وصیت های شما را عمل کردیم به انقلاب خدمت کردیم باهوش سخن بگویید به یاد آن روزهایی که کنار هم می نشستید با همدیگر درد دل می کردید می خواهم دامادت کنم . غلام صفری کجایی رفتی مادرت دامادیت را ندید . ذکر خدا می گفتید امروز دست در دست شهیدانتان قرار بدهید به یاد آن روزهایی که در آغوش می کشیدید عزیزم غصه نخور این دنیا سپری میشود ای مادر شهید غصه نخور این دنیا تمام میشود و تو هم به فرزندت میرسی یاز هم دیگر را می بینید باز هم دیگررا در آغوش می گیرید تنها آنجا با آبرو رفته نزد رسول  خدا. با رو سفیدی نزد امیر المومنین کنار  ابا عبد الله خدایا پدر و مادر شهدا سر مزار عزیزا نشان می روند میخواهند درددلشان را کنار عزیز خود به تو بگویند که چه جنایاتی برای ما آوردند وحاجت دارند دوست دارند حاجتشان را براورده کنی درمزار شهیدشون.  

دیگر ای مادر بدنبالم مگرد                        قلب گرمم خاک شد در گور سرد

 

نیست این خاک سیه ماوای من            آسمانها باشد اکنون جای من

 

من شهیدم شاهد ظلمی عظیم           میهمانم پیش رزاق کریم

 

منزل من گلشنی نورانی است            نی مثال این جهان فانی است

 

روح من را باز بینی هر زمان                  پاک وتابان در  میان اختران

 

چون شهادت را به جان می خواستم         زین جهت خود را بران آراستم

 

بعد از این بهر من شادی کنید              شکر نعمت بهر آ زادی کنید

خداوند به شما و همه خانواده ها و شهدا اجر و صبر بیشتر عنایت فرماید و شما را در ادامه  راهتان ثابت قدم و استوار و مقاوم بدارد.خداوند به معلولین و مجرو حین انقلاب و جنگ و بیماران اسلام شفا عنایت فرماید خداوند رزمندگان اسلام را به پیروزی نهایی برساند و خداوند مهدی صاحب زمان منجی انسانها را هر چه زودتر به یاری ما برساند پروردگار اشاء الله نائب بر حقش این امید مستضعفان و این کسی را که آرزوی دیدارش تنها آرزوی من در این دنیا بود و بر دلم ماند برای اسلام و مسلمین زنده و سلامت تا ظهور حضرت مهدی نگه دارد وخداوند بدست پرتوان رزمندگان اسلام  پرچم لااله الا الله و محمد رسول ال... وعلی ولی ال... را بر بام گیتی  به اهتزار درآورد انشاء الله.2/6/1365قسمتی از خواب شهید قبل شهادت:دست خودم نیست ما در خواب دیدم و به سعادت خواهم رسید دیگر دیر است به مشهد رفتم آمدم خواب دیدم مادر خانه ما مهمان بودامام حسین (ع) را به خواب دیدم سه تا تابوت بوداولی امام حسین (ع) دومی بنظرم علیاکبر و سومی مشخص نیست که بود به احتمال صددرصد خودم خواهم بود پدر و آقای معمری تشیع جنازه می کردند فکر کن و ببیندیش      

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 15 فروردين 1390 ساعت 13:17