خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید محمد تقی قصاب
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط زمزمه عشق   
دوشنبه 15 فروردين 1390 ساعت 13:05

نام پدرمحمود          تاریخ تولد: 8/8/1348           تاریخ شهادت: 2/3/1367            محل شهادت: سومار            وضعیت تاهل: مجرد

 

شهید محمد نقی رهبر جوانی پاک و مومن بود او در تمامی کارهایش الگو دیگران بود همیشه  احترام خاصی به پدر و مادر می گذاشت و  به برادرهای دیگرش نیز توصیه میکرد روی حرف پدر و مادر حرفی نزنند چون آنها بزرگترند و ما باید با کارهای خوب آنها را خشنود کنیم و خشنودی پدر و مادر خشنودی خداست حتی صدای خود را بلندتر از صدای آنان نمیکرد و به خواهر و برادر هایش میگفت که اگر چنین کنید ببین  ما خواهر و برادری وجود نخواهد داشت همیشه آنها  را به نماز اول وقت و قرآن خواندن دعوت می کرد و می گفت هر کسی اول برای نماز خواندن بیدار شود جایزه دارد آنقدر خوب بود که تمام بچه های محله او رادوست داشتند در هنگام بازی چنان خود را کوچک میکرد که انگاری هم سن وسال آنهاست .همیشه با مسائل زندگی طوری کنار می آمد  که انگار هیچ مشکلی وجود ندارد و اگر داشت آنرا راحت میگرفت و به خانواده هم این را یاد می داد  اگر چیزی را سخت بگیریم همانطور پیش می رودآخرین باری که داشت به سربازی می رفت در اتوبوس با بچه های یکی از مسافران چنان اخت شده بود که پدر و مادر آن طفل تا زمان رسیدن به مقصد احساس  نکردند که بچه ای دارند راننده که متوجه این صمیمیت شده بود  به محمد گفت خدا بچه ات را برایت حفظ نماید که اینقدربه هم وابسته هستید ومحمد  با لبخند ی راننده را همراهی کرد  چون او واقعأ بچه ها را دوست داشت .مادر قصد داشت عید همان سال برایش مراسم عقد و عروسی بگیرد ولی خبر شهادتش باعث  شد که ما هر سال بر سر مزارش براایش مراسم یادبود بگیریم  و شاد باشیم چون او محمد  آرزوی قبلی خود رسید ه بود . هر دفعه که  به مرخصی می آمد ناراحتر  از دفعه قبل بود چون دوستانش را یکی  بعد از دیگری از دست می داد همیشه آرزو داشت روزی به جمع آنها بپیوندد او عاشق هم سنگر های خود بود یک شب تعریف میکرد که برای نماز نیمه شب می خواست جای دوستش که کشیک  میداد بماند تا او نماز بخواند ولی وقتی به او نزدیک شد  دید که یک عراقی در حال فرار است و دوستش  را در حال سجده به شهادت ررسانده  بود  چنان ازاین جریان ناراحت  بود که وقتی برای خانواده  تعریف می کرد اشک در چشمانش موج میزد.یکی از دوستانش  که خبر شهادتش را آورده بود می گفت محمد کم از مرخصی  هایش استفاده میکرد و مرخصی هایش را به دوستان هم سنگرانش  که متاهل بودند میداد .

 

وصیت نامه شهید  محمد نقی رهبر قصاب:

 

با سلام ودرود به رهبر معظم انقلاب اسلامی وحضرت امام خمینی وسلام وصلوات برروح پرفتوح شهدا جنگ تحمیلی و آرزوی پیروزی برای رزمندگان اسلام با توجه به فرامین گوهر بار امام عزیزمان مبنی بر دفاع از انقلاب و میهن اسلامی اینجانب محمد نقی رهبر قصاب بنحوی  آمده و با لبیک گفتن به ندای پیرو مرشد انقلاب همچون هل من ناصر ینصرنی آقا عبدالله حسین بسوی جبهه ها بشتابم تا بتوانم وظیفه خود را نسبت به اسلام وقران انجام دداده باشم  وافتخار می کنم که در مقطع زمان قرار گرفتم. از پدر ومادر خوب وارجمندم که خیلی برایم زحمت کشیده اند  وبا رنج مرا بزرگ نموده اند  میخواهم که از من راضی باشند  واجازه فرمایند  سرباز وخدمتگزار خوبی  برای وطنم باشم واگر خدا خواست بفیض شهادت نائل گشتم به  خود ناراحتی  را ه ندهند چرا که همه ما روزی به این دنیا آمده وروز دیگر جهان ابدیت  هجرت خواهیم نمود پس چه بهتر که با سرافرازی وافتخار به سرای باقی بشتابیم آری پدر خیلی دوست دارم وقتیکه به شهادت رسیدم همچون سید علی نیا تشییع  نمایید ودر جوار شهدای آستانه اشرفیه مرا به خاک بسپارید .سلام مرا به برادر و خواهرهایم برسانید و از آنان حلالیت بطلبید واگر نسبت به کسی بدی نمودم از آنان بخواهید مرا عفو کنند در پایان از شما میخواهم که از فرامین رهبر معظم انقلاب اطاعت وپیروی کنید.

 

قسمتی از نامه شهید به خواهرش:

سلامخدمت خواهرانم محبوبه ، مریم سلام علیکم

پس از عرض سلام به حضور محترم همشهریهای  عزیز و گرامی امیدوارم که حال ، احوال شما خوب باشد  محبوبه جان نامه ات در مورخه 5/4/1366 بدستم رسیده است و از اینکه پس از امتحانات آخر سال  باز بیاد من افتادید از شما سپاسگزارم . خواهرم . اگر احوالی از برادرتان را خواستار باشید بد نیستم  و به شکر خداوند مشغول دعاگوئی حال شریف میباشم در ضمن از شعرهای که در آخر نامه ات نوشتید متشکرم . هر چند من شعر نمی دانم تا برایتان  بفرستم . پس همینقدر که از دست برمیاید اینست که از شما تشکر و قدردانی کنم  خوب محبوبه خانم دیگر چکار میکنید ، زیرا فصل تعطیلات شروع شده و شما وقت زیادی برای تفریح  دارید در هر صورت سعی کنید به کارهای خانه بیشتر توجه بکنید تا کارهای خانه بر یکنفر  فشار نیآورد . هر چند این رامیدانم که شما به کار خودتان آگاهید  ولی خلاصه مطلب اینکه هر دو شما باید در امر خانه داری به مهری و  مادر کمک کنید خوب محبوبه جان دیگر بیش از این سرتان را درد نمی آورم و شما را بخدا میسپارم . خدانگهدار .به امید دیدار (6/4/1366)سلام مرا به تمام اعضاء خانواده اعم ازپدر،مادر، حسن، علی و برسانید و برای شما مریم ، ومحبوبه که در نامه سلام فرستادم.

 

آخرین به روز رسانی در يكشنبه 03 ارديبهشت 1391 ساعت 15:08