خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید سید صابر همیشگی
امتیاز کاربر: / 3
بدخوب 
نوشته شده توسط زمزمه عشق   
سه شنبه 06 ارديبهشت 1390 ساعت 13:40

 

نام پدرمیرآقا       تاریخ تولد:   1346/5/15         تاریخ شهادت:   1367/3/20         محل شهادت:   سومار        وضعیت تاهل: مجرد

 

شهید سید مهدی صابر همیشگی  در روستای سیاهکوچه  از توابع آستانه اشرفیه در خانواده ای فقیر وپر جمعیت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه شهید احمدتنها به پایان برد. با توجه به اینکه پدرش از سلامتی جسمی مناسبی برخوردار نبود ونمی توانست مخارج خانواده را تأمین نماید بنابراین مهدی مجبور شد در همان اوایل کودکی به سمت کار کردن وکسب درامد برا ی خانواده باشد . مهدی پس از اتمام دوران ابتدائی برای ادامه تحصیل به مدرسه راهنمائی شهید میثم تمار بازکیاگوراب رفت در دوران ابتدائی تا راهنمایی کارهای مختلفی اعم از دستفروشی ، کار در نانوائی ، کار درمغازه خواربارفروشی ، شستن ماشین ها  و...انجام داد تا بتواند کمی از هزینه های خانواده را تأمین نماید. پس از مدتی به دلیل افزایش جمعیت خانواده در حالی که در کلاس سوم راهنمائی تحصیل می نمود از ادامه به درس انصراف داد وفقط به کسب در آمد برای خانواده مشغول شد. مهدی د ر سن 18-15سالگی دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. برای کسب درآمد بیشتر به اجاره زمینهای زراعی پرداخت وبه همراه خانواده به شدت به کار مشغول شد. او برای مسائل دینی ونماز وقرآن اهمیت  بسیار زیادی قائل بود وبه طور مستمر در کنار کارکردن در کلاس های قرآن و دعا وزیارت های مختلف شرکت می کرد. مهدی  همواره به انجام واجبات  ومستحبات  و به خصوص نماز صبح اهمیت خاصی قاءل بود و همیشه به عنوان اولین نفر در خانواده هنگام اذان صبح بیدار می شد وخانواده اش را جهت  انجام نماز صبح بیدار می نمود او با توجه به اینکه از خانواده سادات بود مردم روستا به او علاقه خاصی داشتند وبرای او نذرهای مختلفی ،انجام می دادند . پس از شروع دوران جنگ تحمیلی به خدمت مقدس سربازی رفت وبه جنگ علیه رژیم غاصب عراق پرداخت در چندین ماه خدمت به دلیل علاقه مندی شدید به پدر ومادر به مرخصی چند روزه آمد. در این دوران نامه های متعددی برای خانواده ارسال نمود واز احوال خویش برای خانواده صحبت می کرد. در بار آخری که مهدی به مرخصی آمد با اطرافیان وخانواده خود به طور بسیار خاصی خداحافظی نمود . وهمانطور که اطرافیان بارها تعریف نمودند در این خداحافظی به خانواده اش گفت":با توجه به اینکه رفقای بسیاری را در جنگ در جلوی چشمانم  از دست دادم وبهترین رفیقم «ابراهیم غفوری نیز به شهادت رسیده من هم به زودی به او ملحق می شوم و این دیدار آخرین دیدار ما خواهد بود. پس از شهادت من در مراسم ام پرچم کشورم را بلند کنید ودر مراسمم حرکت دهید. . مهدی سرانجام در تاریخ 20/3/1367 در سومار در اثراصابت ترکش وشیمیائی شدن درحالی که به طور کامل سوخته وپای چپش قطع شده بود به درجه رفیع شهادت رسید. امروز  هم مردم روستا به دلیل علاقه شدید به او نذرها وسفره های متعددی انجام می دهند و بر روی مزارش میگذارند

 

کمک به همسایه :مهدی به کمک همسایه ها و گذشت برای دیگران بسیار اهمیت قائل بود. او به یکی از همسایه هایشان که بسیار دوست داشت به مشهد برود  ولی کسی نبود که  از دام  و منزلشان محافظت کند کمک بسیاری کرد  او یک هفته بدون دریافت هیچ حق زحمت واجرتی ، از دام ومنزل آنها به بهترین شکل مراقبت نمود . و اینکار را به دلیل اینکه خودش آرزوی سفر به مشهد را داشت ولی هیچگاه هم نصیبش نشد انجام داد وبه آنها گفت که  فقط برای او دعا نمایند .

 

کمک به فقرا :سید مهدی بااینکه سن وسال کمی داشت ولی به فقرا توجه خاصی می نمود  شهید با اینکه خود از نظر مالی وضع مناسبی نداشت وخودش به پول احتیاج بیشتری داشت ولی هر وقت با فقیری برخورد می کرد حتی الامکان کمکی را برای او انجام می داد. و زمانی  هم که خودش نمی توانست به او کمک کند از دیگران کمک برای او جمع می کرد.

 

آخرین به روز رسانی در شنبه 02 ارديبهشت 1391 ساعت 17:22