خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید حجت پرسه
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط زمزمه عشق   
جمعه 06 خرداد 1390 ساعت 17:51

 

 

  تاریخ تولد:   1354       تاریخ شهادت: 27/7/ 1362        محل شهادت: مریوان           وضعیت تاهل:مجرد 

 

 

شهید حجت پرسه در سال 1354 در فصل زمستان پا به عرصه وجود گذاشت تا خداوند آن کودک را از ابتدا با سرمای زندگی عادت دهد  و روح مطهر آن را در خانه ای که همه چشمها به وجود مبارک آن شهید سو میکردچون اولین فرزند خانواده بود روشن کند .  حجت در دامان مادری مهربان و دلسوز و متقی رشد یافت درس ایثار و فداکاری را ازمادری که سختی های فراوانی به او  وارد شده بود  یا د گرفت چون  پدرش کاسب بود اکثر اوقات  را در بیرون  از خانه بود و مادر به تنها یی عهداه دار پرورش روح چنین عزیزی بود بعد از حبیب 4 پسر و 1 دختر به جمع خانواده افزوده شدند و از آن  به بعد کار مادر مشکل تر می شد . حبیب دوره ابتدائی و متوسطه را در آستانه گذارند ولی دیپلم نگرفت زیرا روح نا آرام او  تاپ نشستن در میز و گوش به صحبتهاب معلم رانداشت . اززمانی که راه روش زندگی را فهمید ودرک کرد نما زخود را بموقع در مسجد می خواند عاشق خدا و ائمه وامامان و امام راحل عزیزمان بود.  در دوران انقلاب یکی از فداکارترین نوجوانان انقلاب در آستانه بود بارها  و بارها  از دست ساواک ومنافقین کتک خورد. .مادر دلسوزش فقط میگفت : پسرم مواظب  خودت باش دوست دارم زنده برگردی وبه تلاش خود ادامه بدهی و گاهی پدرش او  را دعوا میکرد که کجا می روی حق نداری از خانه بیرون بروی چون کشته می شوی ولی مگر دلی که عاشق  خدا بشود به این حرفها رضایت میدهد .  حبیب هدفی  را که در سر می پروراند باید ادامه می داد تا به آن بر سد و آن قرب الی الله بود . او همیشه تاکید فراوان بر نماز بخصوص نماز جمعه و جماعت داشت و به  برادران خود یاد می داد که اینگونه عمل بکنند تاکید فراوان بروی حجاب داشت مقنعه و چادر برای  خواهر تهیه کرد و به زنها و دختران فامیل اجبار می کرد که با چادر و مقنعه بیرون بیایند. شبهای جمعه که نمی توانست بیرون برود با رادیو دعای کمیل می خواند و زیر پتو چنان گریه ای به راه  می انداخت که هیچ کس فراموشش نمی شود مدام به خواهر  و برادران خود می گفت  که باید به تحصیل خود بپردازید  و راه من را ادامه دهید .از اغاز جنگ تحمیلی وارد جبهه ی غرب و جنوب کشور شدو  5 سال در راه اسلام جنگدید و دست از جهاد فی سبیل الله بر نداشت وقتی به جبهه می رفت هیکل بزرگی نداشت ولی وقتی برای مرخصی به منزل آمد یک لحظه فکر کردند  کس دیگری وارد خانه شده است بلند بلا محجوب سربه زیر و همیشه تسبیح به دست بود  کم حرف و کم رو بود می خندیدند ولی  هرگز اخم و چهره گرفته به صورت نداشت . شهید در سپاه آستانه فعالیت می کرد و  چند بار مورد هدف منافقین قرار گرفت ولی به معجزه خداوند زنده مانددر جبهه هم چند بار مجروح شد وقتی برای استراحت به منزل می آمد  از خانه بیرون نمی رفت و می گفت من نباید با سر و روی زخمی وارد کوچه و خیابان بشوم ومنافقین و دشمنان از دیدن من خوشحال بشوند وقتی مادر به ایشان پیشنهاد ازدواج میداد می گفت من اول داماد خدا می شوم نه داماد دیگری عروسی من جبهه ای است که من را درآن قرار می دهند او درجبهه مریوان پاوه و قله کله قندی به جهاد با کفار می پرداخت بدون ترس به دل دشمن می زد و غنایم و اسیر  راجمع می کرد و سپس در منطقه مریوان در سن 17 سالگی  بر اثر هلیکوپترهای عراقی به مقام شهادت رسید.

.

خاطرات شهید حجت پرسه در تاریخ 29/7/1360

امروز روزی است که به آرزویی که بیش از 5 ماه منتظرش بودم می رسم امروز روزی است که به خانه خدابه دروازه شهادت نزدیک می شوم آیا ما را به خانه خود خواهد برد  یا نه؟ ساعت 3 است اسلحه خودرا تمیز می کنم برای رفتن به ماموریت کمین ساعت 5/5 حرکت کردیم به پایین تپه حرکت کردیم و به پایین تپه ملهند و یک دره رسیدیم  پیاده شدیم و فرمانده ما برادر حمید حسن زاده بود و 12 نفر دیگر و به طرف دره دیز آوری حرکت کردیم یک نفر از برادر حسن زاده پرسید : برادر امشب به دعای کمیل نمی رسیم ؟ جواب دادند امشب دعا ی کمیل را در بهشت می خوانیم و این آخرین حرف حمید بود جایی که می خواستیم کمین بزنیم چشمه آب بود که باید مزدواران را در آنجا نابود می کردیم ساعت 8 شب اولین  تیر اندازی را فرمانده شروع کرد وبعدها و شبیخون نیم ساعت طول کشیده و 10 نفر کشته و 20 نفر زخمی هم از عراقیها گرفتیم و از ما فرمانده عزیزمان حمید حسن زاده شهید شدند و یک نفر زخمی و ما بدون آنکه راه بدانیم به مدد خداوند به مقرٌ اصلی رسیدیم ماموریت ما تمام شد ولی انشاء الله در ماموریت دیگر به آرزوی خود شهادت و نابودی کفار برسم .

 

وصیت نامه شهید حجت پرسه:

کسانیکه ایمان آوردند  می جنگند در راه خدا و کسانیکه کافر شدند می جنگنددر راه طاغوت پس بجنگید با دوستان شیطان همانا حیله شیطان ضعیف است (قران کریم )

سلام ودرود بر پیشتازان انقلاب اسلامی که در رأس آنها قائد اعظم امام امت پرچمدار حماسه آفرین حسین که برای پیشبرد هدفهای اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان شوریده و پیروز گشته است و چون ابراهیم بت شکن تمام بتها رادر هم شکسته و می رود تا پرچم اسلام را در همه نقاط جهان برافراشته کند ای امام ای رهبر جهان ای ابراهیم بت شکن وای فرزند زهرا من به هیچ چیز عشق نمی ورزم فقط عاشق خداو عاشق شهادت و عاشق توام ای امام من که در دامن تو تربیت شده ام و راه مبارزه آموختم بدان تاآخر عمرم و تا آخرین لحظه زندگیم در خط شما که همانا خط الله است جانفشانی میکنم چرا که آنچه دراین انقلاب آموختم اخلاص و ایثار بود.پدر ومادر عزیزم سلام ممکن است وقتی که شما این را می خوانید من دیگر نباشم و از این حالت عادی که دارم خارج شده  باشم -چون برای یک مسلمان (که انشاء الله لیاقت را داریم که جزء این دسته شویم ) برگی وجود ندارد و این تحولی بیش نیست . امیدوارم زیاد بی تابی نکنید که این کارها اجر را کم می کند . انسان برای گذراندن امتحان دراین جهان آفریده شده است و تمام کارها و مسائل برای امتحان است و از دست دادن فرزند و صاحب فرزند شدن هم جزء این امتحان است فرزند هم امانتی است از طرف خدا پیش شما ،شما که در موقع لزوم آن را باید پس دهید . وانگهی این مرحله همان می باشد که : انالله و انا الیه راجعون پس چه خوب آدمی در راه خدااز این مرحله بگذرد ای مادر عزیز قامتت رابلند گیر و ندای الله اکبر و خمینی کبیر رهبر سر بده و سخن شهیدان راه خدا را به مردم برسان که همانا سخن ما پیروی کردن از قرآن و خداست پدر ومادرداغدارم : چگونه من میتوانستم مشاهده کنم که هر روز عده ای از بهترین جوانان با خون  خود خاک اسلامی مان را آبیاری میکند ولی من کارهای روزمره خود مشغول باشم میدانم که از دست دادن  برایتان مشکل است ولی  از غم از دست دادن حسین (ع) بر زینب (س) سنگین تر نیست ؟ مگر آنها نبودند که کشته شدند تادین اسلام پا برجا باشد؟ من هم به نوبه خود از آقا امام حسین (ع) درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را یاد گرفتم من آموختم که زندگی مادی نکبتبار است و نباید منتظر باشم که مرگ مرا در برگیرد بلکه باید ما به سراغ مرگ برویم . مگر انسان بیشتر از یکبار می میرد؟ پس چه بهتر که آن یک دفعه مردن در راه خدا باشد پدر ومادر عزیزم : مرا م یبخشید که شما را رنج داده ام مادرم من رنج شما را مشاهده کردم وتوای پدر عزیزم : تو نیز همینطور دوست ندارم که بمن ناکام بگوئید چون من در نهایت به کام رسیدم . مادرم: امروز حسین زمان تنهاست امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر و شرک بی یارو است . امروز کربلای انقلابمون خون میخواهدو من می روم تا به یزیدیان نشان دهم که شهادت و کشته شدن در راه خدا باکی نیست -شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را ر آغوش می کشد شهادت نقطه اوج و آرزوی مسلمین است شهادت قله رفیع انسانیت است ما به آغو ش شهادت می رویم و بسویش پرواز میکنیم ای ملت مسلمان : ترا به جان عزیزانتان علی وار و حسین گونه بر همه دشمنان داخلی و  خارجی اسلام و این انقلاب بخورشید واین انقلاب را به سراسر جهان برسانید - چون هم اکنون ما پرچم دار اسلام هستیم و باید آنرا همه حفظ بکنیم و برای نگهداریش حتی جان ناقابلمان را هدیه کنیم . امروز نه آن زمانی است که تمام سرزمین ایران خود کربلاست و روزهای آن عاشوراو هر فرد مسلمان به وزن آگاهی و شناخت مکتبی دارای وظیفه  ای هست و مسئولیتی که باید با توانائی و قدرت خویش گوشه ای از مسئولیت های این حکومت را برکول نهد.هموطنان مبارز و انقلابیم : ولایت فقیه استمرا حرکت انبیاست اسلام پس از گذشت سالها بار دیگر جانی دوباره گرفته است قلب اسلام ولایت فقیه است پس ولایت فقیه را باید حفظ کرد تا اسلام جاودانه گرددسخنی دارم با مادرم: مادرم می دانم که برای آمدنم ثانیه شماره می کنی ولی چه می توانستم بکنم زمانی که مرا به مهمانی دعوت میکرد ولی من قبول نکنم؟ و از پدر ومادرم تقاضا دارم اگر جسدم رانیاوردند بدون هیچ ناراحتی به خداوند توکل کنید و از خدا صبر و استقامت بخواهید و از اینکه نتوانستم در پیری عصای دست شما گردم مرا ببخشید .و سخنی دارم با برادران و خواهران دانش آموز: که بخوانند که خواندنشان جهادی است بر علیه آمریکا و بدانید که یاد گرفتن هر سوال تیری است بر قلب جهانخواران و همچنین سخنی دارم با آنانی که نشستن در خانه را بر جنگیدن در جبهه جنگ ترجیع میدهند از آنها می خواهم که قدری به خود آیند که برای چه آمدند وظیفه آنها چیست ؟ وچه می کنند پس جوع به قرآن کنندکه می فرماید (یا ایها الذین امنوا ماکلم اذاقیل کلم... )ای کسانیکه ایمان آورده اید چیست شما را که هرگاه گفته شده بسیج کشید در راه خدا سرگردانی می کشید آیا به زندگی دنیا در قبال آخرت خوشنود شده اید بهره زندگانی دردنیا در قبال آخرت جز اندکی نیست . خداحافظ پدر و مادر گرامیم و من دراینجا با شما خداحافظی می کنم و امید دیدار در کربلا دارم . پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزو شما تمامی دوستان وآشنایان یک پیام دیگر برای شما دارم وآن این است که هیچوقت امام را تنها نگذارید اگر امام را تنها بگذارید خونهای شهداء پایمال میشود و پیام دیگر من اینست که گوش فرامین رهبرباشد و همگامبا او عمل کنید . به امید پیروزی نهایی انقلاب و صادر کردن انقلاب در سراسر جهان و بیدار کردن مردم و از زیر زوردر آوردن مردم مستضعف جهان و به امید حاکمیت الله در سراسر جهان . ( والسلام – حجت پرسه)   

آخرین به روز رسانی در شنبه 02 ارديبهشت 1391 ساعت 15:37