خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
معرفی شهدای شهرستان لنگرود
شهید غلامحسین باقر پور
امتیاز کاربر: / 3
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:09

شهید غلامحسین باقر پور

 

فرزند غلامرضا

تاریخ شهادت9/1/1367

محل شهادت :خرمال بانه نبوک

 

زندگینامه شهید:

مختصری از زندگینامه شهید غلامحسین باقر پور از زبان خانواده شهید: شهید غلامحسین باقر پور در تاریخ 1339 خورشیدی در ماه شهریور سال 1349 در یک خانواده مذهبی و متمدن در قریه کیاکلایه از توابع شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود. شهید تحصیلات ابتدایی خود را یعنی در سال 1356در زادگاه خود در مدرسه شهید شیرودی با نمرات عالی به پایان رسانید و بعد از دبستان با پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در سال 1361-1362به مدرسه راهنمایی شهید حسن یوسفی در محل خود ادامه تحصیل داد. این شهید بزرگوار در سال 1356- 1366مدرک تحصیلی سال سوم راهنمایی را گرفت. او در این دوران تحصیل علاقه زیادی به اسلام و امام امت پیدا نمود که با دستور تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام(ره) شرکت نمود ایشان نیز در پایگاه مقاومت بسیج محل خود ثبت نام نمود و با شرکت در نماز های جماعت مسجد و راهپیمایی ها و دسته جات عزاداری عشق ووفاداری خود را به اسلام و امام ابراز داشت. این شهید بزرگوار علاقه زیادی به مداحی اهل بیت (ع)داشتند. ایشان در مسجد محل بسیار فعال بود. شهید چون علاقه زیاد هم به مداحی داشت کتابهایی از دایی شهد خود و دوستان دیگر گرفته بود که در ایام سوگواری سالار شهیدان نوحه سرایی می کرد علاوه بر فعالیتهایی که ذکر شدایشان عضو پایگاه مقاومت نیز بودند و برای پاسداری ارکیان و دین اسلام به نگهبانی و گشت در سطح محل و شهر خود به مراقبت می پرداخت. که بعد از پایان تحصیلات راهنمایی جهت ادامه تحصیل در دبیرستان شهید ناوسروان اسماعیلی واقع در شهرستان لنگرود بوده ثبت نام نمود. این شهید بزرگوار در آن زمان بوده که از لحاظ سنی می توانستند به جبهه اعزام شوند.که با اجاره والدین خود جهت اعزام به جبهه به مرکز بسیج رفت وثبت نام نمود. که بعد از آن به آموزش رفت و آموزش او در منجیل بوده که بعد از 45 روز که هنوز مدت زیادی نگذشته بود از آموزش خودش را برای رفتن به جنگ آماده کرد این شهید بزرگوار در یکی از عملیاتهای پیروزمندانه لشکر 52قدس گیلان که در محور غرب انجام گرفت در خاک عراق در سال 1367 در خرمال بانه نبوک به درجه رفیع شهادت نائل آمد روحش شاد و راهش پر رهرو باد. از خصوصیات بارز شهید خوش خلق بودنش و بسیار شوخ طبع بوده که اکثر اوقات اطرافیان خود را با شوخی های خود شاد می نمود. به طوریکه هر کجا ایشان حضور داشتند تبسّم برچهره همگان مشاهده می شد. همواره با مردم خوش برخورد بود کاری نمی کرد که پدر ومادر خود را ناراحت کند در کارهای خانه خصوصا در کار مزارع همواره بسیار فعال بوده همیشه سفارش می کرد که به خانواده های معظم شهداء احترام بگذارید و به آنها محبت کنید.

 

نامه شهید به خانواده 

بسم رب الشهدا و الصدیقین

«ا...اشترا من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل ا...فیقتلون و یقتلون» البته خدا از مومنان جانها و مالهایشان را خریداری می کند و در برابر بهشت برین به ایشان میبخشد این مومنین در راه خدا پیکار می کنند می کشند و کشته می شوند.

به نام ا...یاری دهنده مسلمانان و با سلام و درود برآقا امام زمان (عج) و با سلام و درود برامام خمینی این بت شکن زمان با سلام و درود برخانواده های معظم شهدا مفقودین اسرا و جانبازان وصیت خود را آغاز می کنم. می دانید که اسلام دین عقیده و ایمان عقل و تفکر و استدلال و برهان است و به همین وسیله در جهان توسعه و گسترش یافته است هیچگاه با جنگ مسلحانه و پیکار و تهدیدات نظامی عقاید برحق خود را تحمیل نمی کند و مگر می توان عقیده ای را با زور و شمشیر ترویج کرد و در عمق جان افراد نفوذ داد- حال سخنی با پدر و مادرم، پدر ومادر عزیزم گرچه من فرزند خوبی برای شما نبودم و از فرمانهای شما سرپیچی می کردم ازشما تقاضا می کنم که مرا حلال کنید. و برای من حلالیت بطلبید. ای مادر خداوند مرا خلق کرده که تو مرا بزرگ کنی و به جبهه بفرستی تا در راه ادامه دادن خون شهدا و اسلام به شهادت برسم گریه نکید و نگوییدکه بچه من شهید شده است بگویید که خدا او را داد و خدا او را هم گرفت واکنون وصیتی با برادرانم راه مرا ادامه دهید و نگذارید که سلاح من بر زمین بیفتد همانطوری که من سلاح شهید حاج مرتضی آل حبیب و منصور جعفریان را در دست گرفته ام. شما هم سلاح مرا در دست بگیرید و تا آخر منزل وآخرین قطره خون راه من و دیگر شهدا را ادامه دهید و از راه کربلا به قدس عزیز بروید انشاا...وصیتی چند با خواهرانم ای خواهرانم راه مرا ادامه دهید و حجاب خود را رعایت کنید و با بی حجابی مبارزه کنید لعنت برآن کسی که پس از هشت سال جنگ نتوانسته است حجاب خود رار عایت کند چه برسد به تقوا و نظم ای خواهرم حجاب تو مانند تیری است که به سوی صدام و ریگان هدایت می شود و برقلب آنها اصابت می کند. ای پدر ومادر و برادرانم وخواهرانم همیشه امام را دعا کنید و هر گز از خط اسلام جدا نشوید زیرا این راه حضرت محمد(ص)وامامان ما می باشد که همه آنان در راه به شهادت رسیده اند خط سرخ شهادت خط سرخ آل محمد (ص) و علی (ع) است. (امام خمینی) راه من راه انبیاء و اولیاء می باشد از شما می خواهم که ادامه دهند راه من باشید و همیشه امام را دعا کنید و از او جدا نشوید و در هر شب جمعه برمزارم بیایید و روح مرا شاد کنید من دوست ندارم که در مراسم های من کسانی شرکت کنند که از خدا بی خبر هستند. ای پدر و مادر برای من گریه نکنید زیرا دشمنان اسلام خوشحال می شوند جانی که خدا به من عنایت کرده من به او باز می گردانم و در راه او فدا می شوم هر چه دارم یک مرتبه رها می کنم .

 

«وصیت نامه شهید »

به معبود بزرگ و بی همتا می پیوندم و محبت دیگران را یک سره از دل بیرون می ریزم و پروانه وار خود را به منبع نور الهی می رسانم.

اکنون سخنی با مردم کیا کلایه:

 ای مردم کیاکلایه مرا حلال کنید و برای من آمرزش بطلبید. ای مردم هنگامی که کشور اسلامی ما مورد تجاوز بیگانگان قرارگیرد آیا وظیفه ما نیست که دفاع کنیم و به جبهه بیاییم. ما مسلمانان باید برای بیرون راندن وسرکوب او بسیج شویم ای کسانی که در حال جمع آوری ثروت و مال و همیشه آماده مکیدن خونهای مظلوم این محل هستید به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند و شما را نابود کنند. دلتان را خوش نکید که چند کامیون و یا مقداری پول به جبهه داده اید که همه آنها اینک ساعت در جبهه ماندن است ای مردم حسین (ع) کوفه تنها ماند ولی ما مردم کوفه نیستم که امام تنها بماند اگر یکی از ما به شهادت برسد ده نفر راه ما را ادامه می دهند و به پا می خیزند. از همه کسانی که راه اسلام را به من یاد داده اند و نگذاشتند که من راه چپ و غیره بروم خیلی از آنها تشکر می کنم چون این راهی را که به من یاد داده اند راه امام حسین (ع) است و راه دیگر امامان بزرگ ما.

ای مردم شرم ندارید زمانی که بچه های شما بزرگ شوند و از شما بپرسند که در این زمان بوده اید ولی چرا به جبهه نرفته اید شما جواب آنها را چه خواهید داد می دانم یقینا آن کسانی که نرفته اند سرخود را به پایین می اندازند. پدر و مادر و دیگر دوستان و آشنایان حزب ا...خدا حافظ دیدار به قیامت. ضمناً از کلیه برادران تقاضامندم که مرا حلال کنند.

برادر بسیجی شهید غلامحسین باقر پور سرباز امام زمان (عج) مورخه دوشنبه 19/11/66

جنگ جنگ تا پیروزی مرگ برمنافقین و صدام خدا یا خدایا تا انثقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار. در ضمن مرا در بهشت زهرا کیاکلایه در کنار دایی من یعنی شهید حاج مرتضی ...آل حبیب به خاک بسپارید. اللّهم رزقنا توفیق شهادت فی سبیلک. امین یا رب العالمین.

 

«و امروز ما بر این راه شما استواریم ای شهید»

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 14:33
 
<< ابتدا < قبلی 11 بعدی > انتها >>

صفحه 11 از 11