امیر سرتیپ شهید محمد جواد عبدحق | چاپ |
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه بصائر   
دوشنبه 16 فروردين 1389 ساعت 08:38

 

 نام پدر: جلیل

تاریخ تولد:3/6/1331

تاریخ شهادت: 8/7/1364

محل شهادت:عراق

یگان اعزامی: نزاجا 

 وضعیت تأهل: متأهل

 

 

alt

   

  

  

 

محمدجواد عبدحق،در شهریور1331،در غازیانِ بندرانزلی متولدشد.فرزند آخر خانواده بود.دوران کودکی را با توجه به شغل پدرکه نجار بود،با مشقت سپری کرد.

 

با هوش و ذکاوت بودودوره ی دبستان را با معدل بالا گذراند .پس از ورود به دوره تحصیلات متوسطه برای تأمین هزینه تحصیل و کمک به خانواده ،تابستانها در کنار پدر نجاری می کرد.همچنین کلاه و زنبیل حصیری ،هندوانه و خربزه می فروخت.

با علاقه ی زیادی که به فعالیت های مذهبی داشت در هیأت جوانان مسجد امامزاده صالح غازیان،جزء جوانان نمونه ومورد احترام مردم محل بود.

 

در سال 1350در رشته ریاضی با معدل سیار خوب دیپلم گرفت،اما به دلیل علاقه وافری که به لباس مقدس نظام داشت ،در کنکور افسری شرکت و با رتبه بالایی که کسب کرد ،وارد دانشکده افسری شدو پس از اتمام تحصیلات در دانشکده ،در سال1353با درجه ستوان دومی ،فارغ التحصیل شد و به خاطر علاقه ای که به رشته کماندویی و تکاوری داشت،بنا به درخواست خودش و داوطلبانه به تیپ 55 هوابرد شیراز منتقل شد و در آن واحدشروع به کار کرد.

 

از آنجایی که عاشق کارش بود،به سرعت مدارج ترقی را طی کرد وپس از دو سال به عنوان استاد چتربازی به تعلیم دانشجویان پرداخت و با شرکت در کلیه رزمایش ها و عملیات نظامی،توان رزمی خود را به نمایش گذاشت.

 

در یکی از رزمایش ها که در استان خراسان برگزار شده بود،پس از پرش از هواپیما به دلیل نقص فنی چترش باز نشد،اما به واسطه تقدیر الهی روی خرمن انبوهی از گندم سقوط کرد و خوشبختانه نجات یافت و در این سانحه فقط یک پایش شکست.

 

در سال 1355از طرف نیروی زمینی ارتش،تعدادی از افسران هوابرد،جهت طی دوره و شرکت در رزمایش های پیمان ناتو به کشور آلمان اعزام شدند.محمد جواد،به خاطر درخشش در آن رزمایش ها،تحسین کارشناسان خارجی را برانگیخت و موفق به کسب مدال شد. در سال 1358 با خانمی(اهل غازیانِ انزلی) که کارمند سازمان هواپیمایی کشور در فرودگاه شیراز بود،ازدواج کرد.حاصل این ازدواج دو فرزند –یک دختر و یک پسر- می باشد.

 

پس از آغاز جنگ تحمیلی،محمد جواد بعد از نبرد کردستان رهسپار منطقه عملیاتی جنوب شد و این بار با فرماندهی گردان 126 تیپ 55 هوابرد شیراز رو در روی بعثیان قرار گرفت و در عملیات های آزادسازی روستاهای اطراف سوسنگرد قدرت فرماندهی خود را به بهترین نحو به اثبات رساند. لذا از طرف مسؤلین کشور مورد توجه قرار گرفت و عبور از یک محور در عملیات طریق القدس (آزادسازی شهر بستان)به وی سپرده شد.

 

سربازان وظیفه هم مثل همیشه به زور وارد گردان شدند تا بتوانند در رکاب او که همیشه سربازان را مورد لطف خود قرار می داد ،بجنگند .گردان او در این عملیات شجاعانه به قلب دشمن زد و نقشه های دفاعی آنان را در هم ریخت و پس از نبردی سنگین قدم برخاکریزهای نفوذ ناپذیر دشمن گذاشت و پرچم امام حسین(ع) (رمز مبارک عملیات) را در قلب دشمن به اهتزاز درآورد.

 

در این عملیات به خاطر از جان گذشتگی ها و دلاوری هایی که از خود نشان داد از دست مبارک حضرت آیت ا... خامنه ای،رییس جمهور وقت مفتخر به اخذ سی ماه ارشدیت شد.

 

از خصوصیات خوبی که همیشه در وجود او بود،احساس مسؤلیت شدید،نسبت به پرسنل تحت امر بود. بنا به گفته همرزمان و سربازانی که در واحد تحت فرماندهی ایشان خدمت می کردند ،در کلیه عملیات ها و حملات ،علیه دشمن بعثی ،با توجه به رسالت و مسؤلیتی که به عهده واحدهای هوابرد بود،نقش بسیار فعال ومؤثری ایفاکرد. وقتی به اقتضای وضعیت حملات مجبور به عقب نشینی می شدند ،تاآخرین نفر از پرسنل تحت امر خود را از مهلکه بدر نمی برد،به هیچ عنوان محل را ترک نمی کرد.به همین دلیل مورد علاقه و احترام کلیه پرسنل و فرماندهان خود بود.

 

بعد از فتح بستان در اکثر عملیات ها شرکت می کردتا اینکه در مهر سال64 ،گردان تحت فرماندهی او جهت تهیه مقدمات حمله به اتفاق چندین واحد دیگر به منطقه شمال غرب در شهرستان پیرانشهر اعزام شد و بنا به گفته همرزمانش ،شب قبل از شهادت تا ساعت 4 صبح به اتفاق تعدادی دیگر از فرماندهان ارشد ارتش از جمله :تیمسار شهیدصیاد شیرازی و تیمسار شهید آب شناسان جلسه داشت.

 

صبح روز بعد ،قبل از انجام عملیات حمله،محل استقرار آنها هدف حملات موشکی دشمن بعثی قرار گرفت،به طوری که تعداد 12 نفر از افسران ارشد ارتش از جمله تیمسار شهید آب شناسان فرمانده تیپ 23نوهِد و محمد جواد عبدحق به شهادت می رسند.

راهشان پر ره رو باد.