خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
جنگ در ادبیات کلاسیک فارسی3(نوشتاری از استاد، مرحوم دکتر غلامرضا رحمدل )
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 19:37

 

به نام حضرت دوست

قسمت اول

قسمت دوم

 

قسمت سوم

از اوج گیری جنبش مشروطه تا کودتای سال سی و دو

از اواخر عهد قاجار ، خاصه در دوران اوجگیری جنبش مشروطه شاعران با رویکردی عدالتخواهانه و ترقیخواهانه به جنگ می نگریستند و فقط مبارزات آزادی خواهانه و ستم ستیزانه را که تأمین کننده ی عدالت ، آزادی و حاکمیت ملی باشد ، تمجید می کردند . در این دوره خدای آزادی با ناخدای استبداد در جنگ بود . لشگریان خدای آزادی مردم بودند و لشگریان ناخدای استبداد ، جاه طلبان و تفوق طلبانی که جز به بردگی انسانها و استثمار جوامع انسانی به چیز دیگری نمی اندیشیدند . در این راه بر پاسداران حریم آزادی بود که در راه مبارزه با سلطه ی جباران ، دامن محبت را با خون رنگین کنند تا نامشان به عنوان پیشوایان آزادی بر پیشانی تاریخ ثبت شود :

دامن محبت را گر کنی ز خون رنگین                      می توان ترا گفتن پیشوای آزادی

بعد از انقلاب مشروطه ، نیز جنگ ، تحت عنوان مبارزه ی رهایی بخش کم و بیش در شعر شاعران راه می یافت .

از کودتای 32 تا رونق دوباره ی ادبیات مبارزه

از کودتای 32 به بعد ، بخش قابل ملاحظه ای از ادبیات معاصر در یأس و سرخوردگی فرو رفته بود و شعر شکست ، ارمغان نسل شکست تلقی می شد . در این دوره شاعر ، جهان را به لانه ی ماران تشبیه می کرد و زمین را پی سپر پاها ، حرف ها وصداهای بی تفاوت و انسانها به صورت موجودات وحشتناکی پنداشته می شدند که شمشیرهای عریان را غلاف کرده اند و به صورت خنجرهای پنهان درآمده اند و همچنان که ترا می بوسند ، در ذهن خود طناب دار ترا می بافند شاعری دیگر جامعه را به میدانی از انسانهای ناپیوسته و حلقه های گسسته ترسیم می کرد که اگر دست محبت نزد آنها دراز کنی ، با اکراه دستهای خود را از بغل بیرون می آورند و نگاهشان جز پیش پایشان را نمی بیند .

جامعه ای که در آن ، انسان حتی به نفس خود هم نمی تواند اعتماد کند . زمستان اخوان ، تولدی دیگر و ایمان بیاورید به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد و شکست سکوت کارو ، نمونه هایی از این نوع شعر شکست و ادبیات سرخورده بوده اند . بدیهی است که در چنین رویکردی از جامعه شناسی هنر ، جنگ و مبارزه جایگاهی نمی تواند داشته باشد . بعد از سال 1342 ، ادبیات مبارزه ، دوباره رونق یافت و جنگ ، تحت عنوان مبارزه برای برپایی عدالت و برقراری آزادی با دو رویکرد دینی و سوسیالیستی در شعر شاعران وارد شد . شاعران مبارزه مذهبی مانند میرزاده ، طه حجازی ، موسوی گرمارودی ، طاهره صفارزاده و خوشدل تهرانی با الگو قرار دادن شخصیتهایی مانند ابوذر ، عمار ، میثم تمار و الهام از حماسه آفرینی شهدای کربلا ، به تمجید مبارزات آزادیخواهانه و نکوهش خفقان و استبداد می پرداختند و شاعران سوسیالیست ، مانند احمد شاملو و سیاوش کسرایی و حمید مصدق ، با بهره گیری از آموزه های سوسیالیستی . شعر مبارزه ، خاصه در میان نسل جوان دانشگاهی از رونق بیشتری برخوردار بود . با اوج گیری اندیشه های دینی دکتر شریعتی در دانشگاهها و مراکز روشنفکری که اسلام را بصورت انقلابی و ایدئولوژیک و مبارز مطرح می کرد خاصه با انتشار کتابهایی مانند شهادت ، حسین وارث آدم ، پس از شهادت ، دو شهید و ... از دکتر شریعتی ، شعر مبارزه ، رویکردی گسترده تر یافت و در قالب شب نامه ها، نوارهای کاست و سایر قالب ها فرمهای مبارزات سیاسی در جامعه منتشر شد .

پایان

 

منبع: روایت هشتم ،دوماهنامه تخصصی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان