گوشه اي از وصيت نامه شهيد عبدالله عبدالعلي پورپدر و مادر،من اول از هر چيز از زحمات بيش از حد شما نهايت تشكر وسپاس گذاري را دارم و مي دانم چه رنج ها به پاي حقير كشيده ايد ولي اميدوارم كه جانم را در راه خدا فدا كرده باشم كه راه خميني عزيز مي باشد.از شما تمنا دارم كه هيچ وقت به من ناكام نگوييد چون خداوند  شهيد شدن در راه دين و قرآن و  مملكتم را به من ارزاني داده .در تشييع جنازه من فقط ذكرخدا را داشته باشيد و  الله اكبر را تكرار كنيد مبادا در اين مورد بدگويي به انقلاب شود.در آخر از همه ي فاميل ها و دوستان و همرزمانم  خداحافظي ميكنم و اميدوارم كه بعد از من اسلحه را بر زمين نگذارند و تا آخرين نفس در راه احياي دين مقاومت نمايند.به اميد پيروزي سربازان اسلام بر مزدوران صدام.سلام مرا به سربازان تيپ 55 هوابرد خيلي خيلي برسانيد.سلام مرا به تمام سربازان جمهوري اسلامي ايران برسانيد.خداحافظ پدر ومادر گرامي و عزيز. محل ولادت:روستاي ملومه از تواع شهر ديلمان شهادت:4/1/1361 محل شهادت:رقابيه (شوش) عمليات فتح المبين

مسافر بهشت در يكي از روستاهاي اطراف شهرستان سياهكل،در خانه اي را زديم كه شهيدي را تقديم اسلام و ايران كرده بودند،مادري مهربان در را گشود و با لبخند مارا داخل منزلشان كه پس از سال ها هنوز هم بوي فرزند شهيدش را مي دهد،دعوت كرد.او يك مادر نمونه ايراني است، (مادر شهيد آرش روشندل)روحيه اش مانند ديگر  مادران شهداي ايران زمين مي باشد.شهيد آرش روشندل در سال 1348 در روستاي كلنادان از توابع شهرستان سياهكل در يك خانواده ي ساده و باصفا كه از راه كشاورزي امرار معاش مي كردند ،متولد شد ودر كانون گرم پر عاطفه خانواده اش پرورش يافت.وقتي كه به سن مدرسه رسيد،پدرش او را در دبستان رحمت پور روستاي شب خسلات ثبت نام كرده و دوره ابتدايي را در آن مدرسه با موفقيت به پايان رساند و براي ادامه تحصيل راهي شهر گرديد.ايشان تحصيلات راهنمايي را در مدرسه ي حبيب كهريزي سابق و با موفقيت هر چه بيشتر به پايان رساند و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان مشير درز رشته ي فرهنگ و ادب آغاز نمود و براي اينكه كمك حال خانواده اش باشد،در دوره ي شبانه ثبت نام نموده و مشغول تحصيل گرديد.او با جان و دل مي خواست در حماسه دفاع مقدس نقش داشته باشد . لذا در پاييز 1366 تصميم گرفت آموزش هاي لازم را ببيند تا رزمنده اي قابل باشد .آموزش نظامي را در پادگان آبكنار بندر انزلي پشت سر گذاشت و بعد از جلب  موافقت پدر بزرگش به جبهه هاي حق عليه باطل و نور عليه ظلمت رهسپار شد.او به جبهه رفت تا به نواي مظلوميت امامش لبيك گفته باشد او كتابهايش رانيز با خود برده بود تا اگر فرصت پيش آمداز درس عقب نماند.منطقه ي عملياتي غرب به خوبي شاهد رشادت ها و جانبازي هاي او و سربازان امام زمان عج بوده است .شهيد روشندل در اواخر سال 1366 در عمليات والفجر،در منطقه خرمال عراق ،در شهرباني بنوك ،به علت اصابت تركش خمپاره ،به همراه فرمانده شجاع و دليرش ،سردار نام آور گيلان و يكه تاز جبهه هاي نبرد ،حسين لملاكي به فيض عظيم شهادت نائل آمد و در سايه سار رحمت بي پايان حضرت دوست آرميد،چه خوش آرميدني!پيكر مطهرش 10 سال تمام مفقود بود كه ناگاه انتظار به سر رسيد و گل پرپر خميني ره از راه رسيد و باري ديگر در شهر و ديارمان عطر و بوي شهيد و شهادت پيچيد و شهيد روشندل بر فراز دست هاي مشتاقان تشييع گرديد و در جوار بقعه لمش واقع در زادگاهش به خدا سپرده شد.