خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
معرفی شهدای شهرستان لنگرود
شهید بهمن سعادتخواه
امتیاز کاربر: / 4
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:35

شهید بهمن سعادتخواه

 

تاریخ تولد :5/5/1348

محل تولد: لنگرود- روستای دیوشل

تاریخ شهادت:27/10/1365

محل شهادت :شلمچه

 

زندگینامه:

شهید بهمن سعادتخواه در پنجمین روز از ماه مرداد در سال 1348 دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دوم راهنمایی ادامه داد و بعنوان رزمنده در جبهه های حق علیه باطل به جان فشانی پرداخت. سرانجام بر اثر اصابت ترکش خمپاره در 27 دی ماه سال 1365 در محل شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

 

«وصیت نامه»

پس برادران یا رو یاور اسلام باشید. مبادا در غفلت باشید و در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب به شهادت رسید .برادران مسجد ها را خالی نکنید.

همیشه برای ظالم وحشت آور شوید و برای مظلوم پناهگاه باشید.

 

«به امید بیدار شدن همه جوانان»

 

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 13:20
 
دو برادر شهید
امتیاز کاربر: / 2
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:33

 

2برادر شهید

 

نام: محمد

خانوادگی: آقا جانی

تاریخ تولد: 29/12/1344

محل تولد: لنگرود –روستای گلسفید

تاریخ شهادت: 16/11/1361

محل شهادت: مریوان

 

زندگینامه:

شهید محمد آقاجانی گلسفیدی در سال 1344 در روستای گلسفید از توابع لنگرود چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در روستای گلسفید به پایان رساند. بعد از آن بنا به تمایلات اعضای خانواده و علاقه زیاد محمد به فراگرفتن علوم دینیه مدتی در حوزه علمیه ورامین و به علت فقر مالی خانواده مدتی در حوزه علمیه شهرستان آستانه اشرفیه به تحصیل علوم دینی پرداخت اما مجددا بعلت فقر مالی خانواده نتوانست ادامه تحصیل دهد لذا به روستای گلسفید بازگشت و در مقطع اول راهنمایی ثبت نام نمود. تا سال دوم راهنمایی پیش رفت و با شدت گرفتن جنگ حق علیه باطل عازم جبهه شد و در تاریخ 16/11/61 در سن 16 سالگی در حد فاصل جاده نگل – مریوان به شهادت رسید.

 

مناجات نامه شهید محمد آقاجانی:                   

بار الها! هنگامیکه ما را بر نفسمان پیروز کردی مرگمان را با شهادت نصیبمان کن. آنان که فرج امام زمان (ع) را انکار می کنند یا برای امام زمان گروهی را انتخاب کرده اند و انقلابش را انکار می کنند اگر راهنمایی می شوند راهنمائی و اگر نمی شوند خوار و نابود و ریشه کن بفرما.

 

نام: جابر

خانوادگی: آقاجانی

تاریخ تولد: 2/4/1349

محل تولد : لنگرود – روستای گلسفید

تاریخ شهادت: 23/10/1365

محل شهادت: شلمچه

 

زندگینامه:

شهید جابر آقاجانی گلسفیدی در دوم تیر ماه سال 1349 در روستای گلسفید لنگرود دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد سپس به عنوان پاسدار افتخاری عازم جبهه گردید.

سرانجام بر اثر اصابت ترکش در 23 دی ماه سال 1365 در محل شلمچه به شهادت نائل آمد.

 

«مناجات نامه شهید آقاجانی»

خدایا مرا بعنوان بنده ای حقیر و کوچک پذیرا باش

حال که چند ساعتی به عملیات باقی نمانده است احساس می کنم که گلوله های دشمن سینه ام را مورد هدف قرارداده است و من هم می گویم یا سوق خزینی که شمشیر ها بیائید مرا در یابید خدایا احساس می کنم که می خواهم پرواز کنم. پرواز بسوی معشوق خدایا مرا دریاب .خدایا گنهکارم امیدوارم توبه ام را پذیرا باشی.

 

به امید موفقیت همه برادرها و خواهرهای اسلام

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 13:34
 
شهید محمد تقی سلطانی
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:29

شهید محمد تقی سلطانی

 

تاریخ تولد: 1/1/1332

محل تولد: شهرستان لنگرود

محل شهادت: سومار

تاریخ شهادت: 9/11/1359

 

زندگینامه:

 در تاریخ 1/1/1332 در محله آقا سید عبداله لنگرود در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. شهید پس از پایان تحصیلات ابتدائی و گذراندن تحصیلات متوسطه و دریافت مدرک دیپلم برای حراست و پاسداری از دین و میهن خود به خدمت مقدس سربازی در تاریخ 20/11/56 رهسپار گردید. وی همچنین در دوران انقلاب یکی از یاری کنندگان این انقلاب عظیم بود .شهید پس از اتمام خدمت سربازی به استخدام در پست و تلگراف در آمد و به مدت دوسال دوره تکنسینی را گذرانید. وی دوماه قبل از شهادت ازدواج نمود و خود را به لشکر 21 حمزه معرفی نمود و به همراه دیگر برادرانش به جبهه حق علیه باطل شتافت و در مصاف با لشکریان کفر بعثی در غرب کشور بر اثر ترکش خمپاره در تاریخ 9/11/59 در منطقه عملیاتی سومار به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید در تداوم انقلاب اسلامی فعالیت چشمگیری داشت و آثار شهید مرتضی مطهری را برای روشن ساختن افکار جوانان لنگرود بطور رایگان بین آنها توزیع می کرد.

 

پیام شهید:

 چرا زندگی را دقیق تر نگاه نمی کنیم. ماهایی که فقط به دنیای پوشالی دل خوش کرده و آن را همچون سرابی طی می نماییم غافل از اینکه دنیای دیگری در انتظار ماست و تمام حرکات ما را زیر نظر دارند.

 

«به امید بصیرت همه جوانان ایران زمین»

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 13:46
 
شهید سید حسن تراهی
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:27

شهید سید حسن تراهی

 

تاریخ تولد: 1341

تاریخ شهادت:1361

محل تولد: روستای پاپکیاده

محل شهادت: خرمشهر – عملیات بیت المقدس

 

زندگینامه: سید حسن تراهی در سال 1341 در روستای بالامحله پاپکیاده در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. در سن 6سالگی بود که قدم به مدرسه گذاشت. پس از اتمام دوران تحصیل به عنوان بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل شد. او در حمله بزرگ بیت المقدس افتخار شرکت در حمله را پیدا نمود و چند ساعتی از شروع حمله سپری شده بود که وی بر اثر ترکش خمپاره بعثیون به شرف شهادت نائل می گردد.

 

«قسمتی از وصیت نامه شهید»

مبادا یک روز شود امام عزیزمان را تنها بگذارید. با تنها گذاشتن امام؛ رفتن بسوی شرق و غرب است. با تنها گذاشتن امام؛ ناراحت کردن امام زمان (عج)است و تنها گذاشتن امام؛ پایمال کردن خون شهیدانمان است.

«زنده بودن جوانان با ولایت است؛ به امید زنده بودن همه جوانان»

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 13:55
 
مختصری از زندگینامه شهید مهندس علیرضا نورانی معاون استانداری گیلان
امتیاز کاربر: / 4
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:23

شهید مهندس علیرضا نورانی

 

تاریخ تولد: 1328

تاریخ شهادت: 15/4/ 1360

محل شهادت: رشت (به دست منافقان)

 

مختصری از زندگینامه شهید مهندس علیرضا نورانی معاون استانداری گیلان:

وی در اوایل تابستان سال 1328 در خانواده ای با وضع اقتصادی ضعیف و مذهبی در لنگرود متولد شد. در کودکی با نبوغ سرشار و هوش فوق العاده، تحصیلات ابتدایی را به پایان برد. به طوری که در کلاس ششم ابتدایی در سطح استان گیلان اول شد و دوره دبیرستان را با اخذ دیپلم ریاضی در همین شهر باتمام رسانید و در کنکور سراسری شرکت کرد که در رشته مهندسی دانشگاه علم و صنعت قبول شد و در سال 1350 ازدواج کرد و برای ادامه تحصیل در تهران مقیم شد. وی  پس از اخذ دانشنامه، یکی دوسال در شرکتهای خصوصی مشغول به کار بود و در اواخر حکومت رژیم منحوس پهلوی به خدمت آموزش و پرورش در آمد و در انستیتو هنرستان جردن تهران به تدریس پرداخت. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل مجتمع لویزان، نورانی به معاونت مجتمع تکنولوژی انقلاب مشغول به کار شد. یک سال بعد به علت انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن مجتمع، بنا به درخواست دوستان و شهید انصاری استاندار وقت و احساس مسئولیت شرعی جهت ماموریت به گیلان آمد و به ریاست دفتر فنی استان برگزیده شد و بر اساس لیاقتی که در وی بود، ریاست شهرک گلسار را نیز تقبل نمود و در اوایل اردیبهشت به سمت معاون عمرانی و فنی استانداری انتخاب شد و در صبگاه روز چهارم ماه مبارک رمضان سال 1360 هنگامی که به اتفاق شهید انصاری، استاندار گیلان عازم محل خدمت خویش در استانداری بود در خیابان لاکانی رشت هدف گلوله منافقان کوردل و مزدوران امریکا قرارگرفتند و با دهان روزه به لقاء ا...پیوستند.

 

خصوصیات اخلاقی شهید نورانی:

از دوران جوانی شروع به فعالیت های مذهبی نمود. در جهت تعلیم و تربیت یک لحظه از پای نمی نشست. شهید به علت ذوق و علاقه و ایمان فراوان دریادگیری آیات و روایات معصومین (ع) به ترویج دین اسلام پرداخت و جوانان متعهد و انقلابی زیادی تربیت نمود که امروز جزء خدمتگزاران به انقلاب محسوب می شوند. وی در تمام طول زندگی کوتاهش که اغلب مردم، در تدارک و تامین بهتر زیستن بودند، عمرش را در تربیت و تعلیم جوانان می گذاشت و مسیر زندگیش سمبلی برای مشتاقان دیدار امام زمان (عج) و یاران صدیق نائب بر حقش، امام خمینی(ره) بود. این شهید بزرگوار دنبال نام و نشان نمی گشت. همیشه دوست داشت خدماتش پنهان بماند تا مورد تشویق و تمجید دوستان و آشنایان قرارنگیرد. همیشه با وضو بود. عاشق و دلسوخته امام زمان (عج) بود. مومن زیرک بود. عابد و صادق بود. قاطع و منطقی بود. مهربان و رئوف بود. هیچ وقت غیبت نمی کرد. ناصحی امین، خادمی مخلص و عاشق تعلیم و تربیت بود. از شهید نورانی 4 فرزند پسر بنام های مهدی، هادی، حامد، محمدحسین و یک فرزند دختر بنام هانیه باقی مانده است که امید است خداوند در ادامه دادن راه پدر به آنان توفیق دهد.

 

چگونگی شهادت مهندس نورانی (از زبان همسرش):

  از آنجا که استحقاق شهادت داشت و همیشه می گفت مردن در رختخواب برای مردان خدا ننگ است به شهادت و لقاء پروردگارش رسید سحرگاه روز چهارم ماه رمضان سال 1403 مصادف با 15 تیرماه سال 60 بود. آن شب آقای مهندس انصاری، استاندار گیلان در منزل ما مهمان بودند. سحرگاه که برای صرف سحری بیدار شدیم، ده دقیقه به اذان صبح مانده بود. خیلی سریع کمی غذا خوردیم و امساک کردیم. اذان گفته شد بعد از فریضه نماز خوابیدیم. ساعت نزدیک هفته صبح، نورانی بیدار شد و گفت دیرم شده و یک ربع بعد صدایم کرد و گفت: به بچه ها غذا نمی دهی؟ گفتم آنها که خوابند، باشد تا بیدار شوند. گفت: من چراغ را خاموش می کنم. مهدی پسر بزرگمان بیدار شده بود. بعد خداحافظی کردند و رفتند. محل سکونت ما طبقه پنجم یک ساختمان پنج طبقه واقع در خیابان لاکانی رشت بود تا گذشتن آنها از 76 پله خوابم برد. ناگهان با صدای شلیک گلوله ها از خواب پریدم. از پنجره به خیابان نگاه کردم، لحظه بسیار دردناک و طاقت فرسایی بود. ماشین در پیاده رو در حالیکه درب طرف راننده باز بود و نورانی داخلش نشسته بود، دونفر مسلح دورو بر آن می پریدند و آخرین گلوله را بطرف نورانی شلیک کردند و پریدند روی موتوری که در خیابان در جهت خلاف روشن بود و گریختند. تا لحظه ها موتورترورییست ها را با چشم تعقیب می کردم و از بالای ساختمان فریاد زدم بگیرینش. انگار کسی صدایم را نمی شنید. با عجله از پله های طولانی پایین آمدم ولی وقتی به پایین پله ها رسیدم هر دو شهید را به بیمارستان انتقال داده بودند. فریاد زدم نامسلمانها استاندار شما بود و آن یکی هم معاونش . فریاد می زدم مراهم ببرید ولی کسی نبود که به حرفم گوش کند چون نگران بچه ها بودم و می ترسیدم بدنبال من از پله ها سرازیر شوند ناچار من و مهدی پسرم با دنیایی از حزن و اندوه به بالا رفتیم. ده دقیقه ای نمی دانستم چه کار کنم. من و مهدی گریه می کردیم. بچه ها از صدای گریه ما بیدار شدند. به یکی یکی می گفتم هادی جان، حامدجان، شما یتیم شدید بعد از آن بفکر تلفن افتادم و به لنگرود تلفن کردم و سپس استانداری را خبر کردم و تازه ساعت هشت صبح از استانداری آمدند و بعد متوجه شدیم که مهندس انصاری همانجا شهید شده بود و نورانی به احتمال یک درصد به تهران منتقل شده و از آنجا که استحقاق شهادت داشت و همیشه می گفت مردن در رختخواب برای مردان خدا ننگ است به شهادت و لقاء پروردگارش رسید و در روز بعد یعنی سه شنبه پنجم ماه مبارک رمضان با همسنگر و یارش، مهندس انصاری از میدان ذهاب رشت به طرف زادگاهش لنگرود تشییع و بخاک سپرده شد.

ادامه دهنده راهشان باشیم.

 

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 14:10
 
<< ابتدا < قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی > انتها >>

صفحه 10 از 11