خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
مناسبت ها


سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه(س) تسلیت باد
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
جمعه 12 اسفند 1390 ساعت 14:49

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم ارنا الحق حق فاتبعه و الباطل باطل فاجتنبه و خذ رضا نفسك من نفسي انك تهدي من تشاء الي صراط مستقيم .

سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه(س) تسلیت باد  

 

لقب معصومه را امام رضا (علیه السلام) به خواهر خود عطا فرمود . آن حضرت در روايتي فرمود : « مَنْ زارَ مَعْصومِه بِقم كَمَن زارَني » « هركس در قم معصومه(س) را زيارت كند مانند آن است كه مرا زيارت نموده است .اين لقب كه از سوي امام معصوم به اين بانوي بزرگوار داده شده ، گوياي جايگاه والاي ايشان است . در روايتي ديگر ، امام رضا ( ع) مي فرمايند : « هركس نتواند به زيارت من بيايد ، برادرم را در ري ، يا خواهرم را در قم زيارت كند ، همان ثواب زيارت مرا در مي يابد . «

 امام صادق (عليه السلام ) سالها قبل از آنكه حضرت فاطمه معصومه به دنيا آيد ، مي فرمايد : « آگاه باشيد كه براي خداوند حرمي است وآن مكه است ، براي پيامبر خـدا نيز حرمي است و آن مدينـه است و براي امير المؤمنان حرمي است و آن كوفـه است ، آگاه باشيد كه حرم من و فرزندان بعد از من ، قم است …آگاه باشيد كه براي بهشت هشت در است كه سه تاي آن به سمت قم است . در قم بانويي از فرزندان من جان مي دهد كه اسمش فاطمه دختر موسي است ، به شفاعت وي همه پيروانم وارد بهشت مي شوند «

» شيخ صدوق به سند صحيح از سعد بن سعد روايت كـرده كه : از حضـرت امـام  رضا ( عليه السلام ) سؤال نمود از فاطمه بنت موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) فرمود: هركه اورا زيارت كند از براي اوست بهشت وبه سند معتبر ديگر از فرزند آن حضرت امام محمد تقي( عليه السلام) منقول است : هر كه عمه مرا در قم زيارت كند ، پس از براي اوست بهشت .

علامه مجلسي (عليه الرحمه ) از بعضي از كتب زيارت نقل كرده است كه علي ابن ابراهيم از پدرش ، از امام رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه آن حضرت فرمود : اي سعد نزد شما قبري هست از ما ، سعد گفت : گفتم ،فداي تو شوم ، قبر فاطمه دختر امام موسي (عليهما السلام ) را مي فرمايي . فرمود : بلي مَن زارَها عارِفاً بِحَقّها فَلَه الْجَنَّه  هركه اورا زيارت كند وحق او را بشناسد از براي اوست بهشت».

10 ربیع الثانی سالروز وفات حضرت معصومه (س) است، آن بانوی بزرگوار از نظر علمی و اخلاقی مقام والایی دارد، این واقعیت و همچنین اسامی و القابی که به ایشان داده شده، فضیلت و کرامت آن بانو را مورد تأکید قرار می‌دهند .
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، "معصومه" است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است ، آن بانو مادر امام هشتم نیز است، لذا حضرت معصومه و حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا قرار گرفت.  

سرچشمه دانش

حضرت معصومه در خاندانی که سرچشمه علم، تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، حضرت رضا عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد .در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند.
بدون تردید بعد از حضرت رضا در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقبها، تعریفها و توصیفاتی که ائمه اطهار از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب "عالمه غیر معلمه" بوده است. 

مقام علمی حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.

القاب حضرت معصومه

به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است.

طاهره (پاکیزه)،  حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضیه (خشنود از خدا)؛ مرضیه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیه مرضیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدة نساء العالمین (سرور زنان عالم). همچنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه عنوان شده است.

محبت و مباهات حضرت معصومه به امام هشتم

مدت 25 سال تمام، حضرت رضا تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم بود و امام توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند. بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم که حضرت معصومه نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: «من معصومه، خواهر امام رضا هستم». این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش و نیز از مباهات ایشان به این خواهرو برادری سرچشمه می گیرد.

فضیلت بی نظیر 

شیخ محمد تقی تستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر، غیر از امام رضا بی نظیر دانسته است. وی در این زمینه چنین می نویسند:  «در میان فرزندان امام کاظم بعد از امام رضا کسی هم شأن حضرت معصومه نیست».  بی گمان این گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر بر برداشتهایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است.

هجرت

در سال 200 هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا به مرو انجام شد و آن حضرت بدون اینکه کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یکسال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه جمعی از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.

این جا بود که آن حضرت نیز چون عمه بزرگوار خود حضرت زینب، پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساند و مخالفت خود و اهل بیت را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد.

بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه آنها را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه را نیز مسموم کردند.

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه بیمار شد و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر(ساوه) تا قم چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که موسى بن خزرج بزرگ خاندان اشعرى زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند،  23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت مقابل منزل موسى بن خزرج زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

وفات

آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام بیت النور هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانى سال 201 هجرى، پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند . مردم قم با تجلیل بسیار پیکر پاک آن حضرت را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام "باغ بابلان" معروف بود تشییع کردند.

پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا اینکه حضرت زینب فرزند امام جواد به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد

 
آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 18:36
 
ولادت با سعادت امام حسن عسکری (ع) مبارک باد
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
چهارشنبه 10 اسفند 1390 ساعت 20:19

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام)  در هشتمین روز از ماه ربیع‌الثانی 232 هجری قمری، جهان را به قدوم خود منور فرمودند.محل تولد فررند امام هادی(ع) مدینه و مشهورترین القاب ایشان زکى، نقى و کنیه حضرتش ‍ ابومحمد است.

ان حضرت را براى زیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل سکونت سپاهیان دربار عباسى مسکن داده بودند؛ و از همین جاست که به آن حضرت ((عسکرى)) مى‌گویند. (ریاحین الشریعه: ج 3 ص 24. ارشاد: ج 2 ص 313)

 سخناني از امام حسن عسکري (عليه السلام)

*قلب الاحمق في فمه و فم الحكيم في قلبه  " قلب احمق در دهان او و دهان حكيم در قلب اوست."ما ترك الحق عزيز الا ذل و لا اخذ به ذليل الا عز  "هر عزيزي كه از حق فاصله گيرد خوار مي شود و هر ذليلي كه به حق روي آورد عزت مي يابد."

*عليك بالاقصاد و اياك والاسراف "بر تو باد ميانه روي در زندگي و از اسراف و زياده روي بپرهيز."من التواضع السلام علي كل من تمربه والجلوس دون شرف المجلس "سلام كردن بر هر كه با او برخورد مي كني و نشستن در پايين مجلس از تواضع و فروتني است."

*اذا نشطت القلوب فاودعوها واذا نفرت فودعوها "هرگاه دلها با نشاط بود در آن علم و حكمت بنهيد ( درحال نشاط و علاقه علم و حكمت بياموزيد ) و چون بي نشاط و ملول شد آنها را واگذاريد."

*من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانيه فقد شانه "هركس برادر خود را پنهاني اندرز دهد،‌ او را آراسته است و آنكه آشكار و در حضور ديگران اندرز دهد، او را بدنام ساخته است."

*ان الوصول الي الله عزوجل سفر لايدرك الا بامتطاء‌ اليل "رسيدن به خدا ( سير الي الله ) سفري است كه جز به شب روي (‌شب زنده داري) ميسر نمي شود."

*ان للسخاء مقدارا فاذا زاد عليه فهو سرف و ان للحزم مقدارا فاذا عليه فهو جبن "همانا براي بذل و بخشش اندازه اي است كه چون از آن بگذرد اسراف است و براي احتياط حدي است كه چون از آن تجاوز كند ترس است."

*و نيز فرمود:عبادت به بسياري روزه و نماز نيست، بلكه به بسياري انديشه درباره خداست.

*بدا به حال بنده اي كه دو رو (منافق) باشد و از دو زبان برخوردار باشد؛ در حضور برادرش، از او ستايش ميكند و در غياب او، وي را مي خورد (غيبت مي كند) اگر نعمتي به او رسد به او رشك مي برد و اگر گرفتاري برايش پيش آيد به او بي توجهي مي كند.

*و نيز فرمود:انسان حسود و كينه دوز از همه كمتر آسودگي دارد.

*و فرمود:دو خصلت از همه خصلتها برترند، يكي ايمان به خدا و ديگري نفع رساندن به برادران.

*و نيز فرمود: تا آنگاه كه ياراي تحمل داشتي از دراز كردن دست نياز خود داري كن چراكه هر روزي ، روزي خود را به دنبال دارد و پافشاري درخواسته اي ارزش آن را مي كاهد و خستگي و رنج به دنبال دارد، پس شكيبائي پيشه كن تا خداوند دري را به روي تو بگشايد كه به سادگي وارد آن شوي و در مورد بهره گيري پيش از موقع از چيزي شتاب مكن و بدان كه آفريده و مدبر تو به زماني كه صلاح تو در آن باشد آگاه تر است، پس به آگاهي اش در همه كارهاي خود اعتماد كن كه به سود تو است و پيش از هنگام چيزي مخواه كه سينه ات به تنگي مي افتد و دچار نوميدي مي گردي.

 *ابوهاشم مي گويد: امام عسگري (عليه اللام) فرمودند:

ان في الجنه باب يقال له المعروف لا يدخله الا اهل المعروف.

بهشت را دري است كه جز اهل معروف و خير و نيكوكاري از آن وارد نمي شوند. ابوهاشم ميگويد : من در دلم خدا را سپاس گفتم و از اينكه نيازمردم رابر مي آورم خرسند شدم. در اين هنگام امام نگاهي به من كرد و فرمود : بله، به كارت ادامه بده چرا كه اهل معروف در دنيا همان اهل معروف و در آخرت مي باشند.

تلاشهاي سياسي امام

از روايات چنين بدست مي آيد كه امام حسن (عليه السلام)‌ چند مرتبه به زندان افكنده شد، از جمله معتز آن حضرت را به همراه عده اي از طالبي ها زنداني كرد. ابن شهر آشوب نقل مي كند: معتز به سعيد حاجب پيشنهاد كرد، امام عسگري (عليه السلام) را به طرف كوفه ببرد و در بين راه او را گردن بزند. ولي پس از سه روز خود معتز كشته شد مهتدي نيز امام را زنداني كرد و حتي تصميم داشت امام را به شهادت برساند ولي خداوند به او مهلت نداد، علي بن محمد بن زياد صيمري از ابوهاشم نقل كرده است كه گفت: من نزد امام عسگري (عليه السلام) در زندان مهتدي بودم امام به من فرمود: اين مرد ستمگر (مهتدي) قصد داشت امشب پا از گليمش درازتر كند و به ساحت قدس ربوبي جسارت نمايد، ولي خداوند عمرش رابه سرآورد و حكومت را به جانشين او سپرد سپس فرمود من فرزندي ندارم و به زودي خداوند به لطف خود فرزندي به من عطا خواهد كرد. ابوهاشم گويد: وقتي آن شب صبح شد،‌ تركها برمهتدي شورش كردند، مردم همه با آنان همراه شدند و او را كشتند و معتمد را به جاي او گذاشتند. كليني از ابراهيم بن موسي بن جعفر نقل كرده است: زماني كه امام حسن عسگري (عليه السلام) در زندان صالح بن وصيف بود، عباسي ها به او گفتند كه امام عسگري (عليه السلام) را محدود كند و بر او سخت بگيرد. صالح گفت با او چه كنم؟ او را به دو نفر از شرورترين افرادم سپرده ام ولي آنهاهم درعبادت و نماز به مقام بالايي رسيده اند. اينها همگي مي رساند كه امام عسگري (عليه السلام) همچون پدران بزرگوارش فعاليتهاي سياسي گسترده اي داشتند و در اين راه بارها زنداني شدند.

 

امام حسن عسگري به گروهي از شيعيان خود چنين فرمود:

اوصيكم بتقوي الله و الورع في دينكم و الاجتهاد للله و صدق الحديث و اداء الامانه ...

شما را به تقوي الهي و پرهيزكاري در دين وكوشش برا ي خدا و راستگويي در گفتار و بازگرداندن امانت به كسي كه شما را امين قرار داده (چه خوب باشد و چه بد) و طولاني كردن سجده و معاشرت نيكو با همسايگان سفارش مي كنم كه رسول اكرم (ص) نيز براي همين ها فرستاده شد. به ارحام خود محبت و احسان كنيد و در تشييع جنازه مسلمين شركت كنيد و از بيماران عيادت نماييد ، حقوق مردم را بپردازيد و آگاه باشيد كه اگر شما در دين پارسا و در سخن راستگو و امانتدار و خوش اخلاق باشيد، خواهند گفت اين شيعه است (و اين مرام شيعيان است و اين ترويج و تبليغ شيعه است) و من خرسند خواهم شد، از خدا پروا كنيد، ‌مايه افتخار ما باشيد و ماية ننگ ما نباشيد. قلوب مردم را (با اعمال و رفتار تان) به سوي ما جلب كنيد و زشتيها را از ما دور كنيد. ما را در كتاب خدا حقي و با پيامبر (ص)سنتی است و از خانداني پاك برخورداريم كه كسي جز ما نمي تواند مدعي آن باشد مگر آنكه دروغگو باشد. در فكر مرگ وياد خدا باشيد،‌ قرآن زياد بخوانيد و بر پيامبر درود فراوان بفرستيد كه هر درودي ده حسنه دارد. شما را به خدا مي سپارم، ‌سلام و درود خدا بر شما باد.

 

آن دلبری که بندگی ات را روا نوشت

مارا غلام حلقه به گوش شما نوشت

روز ازل مربی اشراق عاشقی

نام ترا به صفحه ی دلهای ما نوشت

آن خالقی که مهر تورا مُهر سینه ساخت

با لوح دل حدیث ترا آشنا نوشت

با جوهر طلا به شبستان آسمان

وصف ترا به خط جلی کبریا نوشت

با جان و دل ولایت تو خو گرفته است

خلاق عشق بندگی ات را سزا نوشت

صدها طواف،بی تو نیارزد به ارزنی

چون کعبه را به کوی شما مبتلا نوشت

بعد از خدا کریم ترینی امام من

از بس خدا به دست کریمت ثنا نوشت

آن خالقی که عادت احسان دهد ترا

دل را گدای سامره ی هل اتا نوشت

 

 پي‏ نوشت‏ها:

* ما رأيتُ و لا عرفتُ بسرّمن‏رأي، رجلاً من العلوية مثل الحسن بن علي في هديه و سکونه و عفافه و نبله و کرمه عند اهل بيته و بني هاشم...

1.اصول کافي،ج1، ص 503؛ مناقب آل ابي‏طالب(ع)،

منبع: برگرفته از گروه علي ولي الله

یا مهدی ادرکنی

آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 18:38
 
<< ابتدا < قبلی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 بعدی > انتها >>