بسم رب الشهداء و الصدیقین سید کاظم میراحمدی فرزند سید علی در سومين روز از فروردين ماه سال 1343 در ميان خانواده اي کشاورز و متدين در روستاي «دهنه سر سفید رود» از توابع بندرکیاشهر ، کودکي از تبار خاندان پاک زهراي اطهر (سلام الله علیها ) قدم بر خاک نهاد و دوران کودکي را در ميان مزارع سرسبز و پرطراوات زادگاهش سپري کرد. سید کاظم پس از اتمام دوره دبستان همراه پدر به کار کشاورزي پرداخت و در زمان اوجگيري انقلاب ، پرشور و فداکار به حمايت از نهضت امام خميني (رحمه الله علیه) برخاست و همصدا با مردم غيور فرياد عدالتخواهي و استقلال سر داد.
سيدکاظم پس از پيروزي انقلاب اسلامي بارها مورد سوءقصد منافقين قرار گرفت، اما هيچگاه دفاع از اسلام را رها نکرد، او در اين دوران انجمن اسلامي را سازمان داد. سپس به عضويت سپاه پاسداران لنگرود درآمد، سيد خيلي دوست داشت لباس دامادي به تن کند، اما وقتي خبر اعزام به جبهه را شنيد ، منصرف شد .سر از پا نميشناخت. والدینش اصرار داشتند برايش همسري انتخاب کنند. اما سيد با خوشحالي گفت:«جشن ازدواج من، حضور در جبهه است و عروس من شهادت. سیدکاظم با آغاز جنگ تحميلي شجاعانه به جبهههاي حق عليه باطل شتافت، و 15 ماه از ميهن اسلامي دفاع نمود . در آخرين روز ديدار خود به مادرش گفت:«مادر!خوشحال باش که عروسي در پيش داريم»
بالاخره براي بار دوم راهي شد و به برادرش گفت:"برادر ؛ اين آخرين اعزام من به جبهه است من براي فرماندهي گروهي از رزمندگان به جبهه اعزام ميشوم اما مطمئنم که ديگر برنميگردم و شهيد ميشوم" شوق عجيبي براي دفاع ازحریم اسلام داشت، يکبار به يکي از دوستانش گفت:«من تا هنگام شهادت، در جبهه ميمانم، سیدکاظم در مقابل بسيجيان سپاه روحالله (ره) سوگند خورد و راهي ميدان نبرد شد، مدتي گذشت، روز بيستم آذرماه رزمندهها پيکر خونين او را به روي برانکارد، گذاشتند تا به عقب انتقال دهند، اما هربار برانکارد ميشکست، سيد نگاهي به اطراف ميانداخت، ميدانست دقايق آخر زندگي اوست.سه مرتبه برانکارد شکست، گويي تمام ذرات عالم هستي ميدانستند که سیدکاظم پيمان بسته تا آخرين لحظه در جبهه بماند، چند ثانيه بعد سيد در مقابل چشمان گريان همرزمانش تا آسمان پر کشيد، و حتي براي لحظهاي ميدان رزم را ترک نکرد. کاملاً به شهادتش ايمان داشت. حتي به دوستش محمدرسول سليماني نيز گفت:«من به جبهه ميروم و يقين دارم که شهید می شوم ، مرا جای خوبی دفن کنید . وقتي پيکرش را آوردند، قبري در گورستان روستا برايش حاضر کردند. اما خانواده راضي نبودند چرا که او يک جاي خوب را داشت و بالاخره حياط مسجد آرامگاه ابدي او شد. و از آن روز به بعد ديگر شهداي روستا را در مسجد به خاک سپردند. سیدکاظم میراحمدی فرمانده گردان قرارگاه نجف در تاريخ 20/9/1360 در سن 18 سالگی بر اثر اصابت گلوله به ناحيه کمر در منطقه شياکوه در عمليات مطلعالفجر به شهادت رسید ، پيکر خونآلود سيد بار ديگر مظلوميت شيعيان زهراي اطهر (سلام الله علیها) را به جهانیان ثابت نمود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد وصیت نامه شهید : از اين که امروز با من موافقت کردند که به جبهه اعزام شوم، خيلي خوشحالم، اين را بگويم نميروم که شهيد شوم يا کشته شوم، ميروم که از دينم و اسلامم و ناموسم دفاع کنم، ميروم که با دشمنانم بجنگم و آنها را از خاک ايران بيرون کنم، از اين که به جبهه ميروم خيلي خوشحال هستم، و دشمنان بدانند که ما با چشم باز و بينا و با آگاهي کامل به جبهه ميرويم، به سفارش امام عزيز، خميني کبير ميرويم به جبهه، چون ولايت فقيه را قبول داريم.
و فرمان ولايت فقيه را مطيع و فرمانبردار هستيم، ما با امام خميني (رحمه الله علیه ) پيمان بستيم و تا آخرين لحظه و تا آخرين قطره خون ايستادهايم و افتخار ميکنيم که آگاهانه و هوشيارانه به جنگ ميرويم، من ميروم تا دشمنانم را نابود کنم، اگر در کنارش سعادت يار شد و لايق بودم، به درجه رفيع شهادت نايل ميآيم و در مورد ازدواج نظرم اين است که قرار بود ازدواج کنم، ولي در حال حاضر با اين وضع کنوني مملکت ازدواج من مهم نيست، عروسي من شهادت است و عروس من شهادت.همه شما را سفارش مي کنم به سفارشات امام توجه داشته باشيد و تمام گفتههاي حضرت امام را ملاک قرار دهيد. .
به شما مردم هميشه در صحنه اين پيام را دارم که اسلام عزيز هميشه پيروز است و هجوم مهاجمان را هميشه دفع کرده است، ولي به دست کي و به ياري کي؟ به دست تواناي تکتک ملت مسلمان پيرو خط امام، خصوصاً به دست شما مردم پشت جبهه و البته به یاری خدا. من کاظم اميراحمدي عازم جبهه حق عليه باطل ميباشم تا بتوانم در حد توانايي خودم اسلام عزيز و مملکت اسلامي را که مورد هجوم کفار قرار گرفته است ياري کرده و کفار را از منطقه پاکسازي کنم و پيام من اين است که به هنگام رفتن به جبهه، به هنگام بودن من در جبهه، هرگز ناراحتي نکنيد و موضع ضعف نداشته باشيد. بلکه هميشه از موضع قدرت برخورد کنيد و خوشحال باشيد خط من همانا خط امام و رهبري است و اين راه من را ادامه دهيد تا من از شما راضي باشم.
به خصوص به شما برادران عزيز تاکيد ميکنم که خط ولايت و رهبري امام را که همانا خط پيامبران و خط ائمه و خط قرآن و اسلام است را ادامه دهيد و مردم بايد گوش به فرمان امام باشند و هميشه مشغول فعاليت درمحافل اسلامي خصوصاً انجمن اسلامی باشد .
|