بسم رب الشهداء و الصدیقین

در غروب روز سوم اردیبهشت ماه سال 1344 هجری شمسی که گویا بهاری ترین روز خدا برای مادر این مولود مبارک بود فرزندی از سلاله غیور مردان تاریخ پا به عرصه وجود نهاد . پدر بزرگوارش او را که دومین فرزند و نخستین پسر خانواده بود ایرج نام نهاد.

ایرج تا دوم راهنمایی درس خواند و از آنجا که علاقه چندانی به ادامه تحصیل نداشت ، آرایشگری را از پدر خود فرا گرفت و در این زمینه بسیار تبحر یافت و در کنار آن در کار کشاورزی نیز کمک حال خانواده خود بود.

انسان معتقدی بود و بسیار نجیب و مهربان و بخشنده بود ، دستمزد خود را که از آرایشگری بعه دست می آورد در بسیاری از مواقع به تهیدستان می بخشید.

دوره آموزشی را در ایلام گذراند و سپس به جنوب و جبهه فاو اعزام شد. روزی که برای نخستین بارعازم منطقه بود از پدر و مادر خود حلالیت خواست .

یکبار و تنها همان یکبار که برای مرخصی آمده بود از ناحیه پهلو زخمی شده بود اما چیزی به خانواده نگفت .

هنگامی که برای آخرین بار می رفت به مادرش گفت " مادر تو سیدی ؛ خانه ات را آرامش ببخش".

ایرج هر چند قدم که از خانه دور می شد یکبار برمی گشت و نگاهی پر معنا به پشت سرش ،به پدرش ، به مادرش ، به خانه ای که در آن بزرگ شده بود می انداخت.

سرانجام ایرج چهاراستاد در تاریخ چهارم دیماه سال 1365 در منطقه فاو که آن روزها آسمانی ترین نقطه زمین بود به همراه بسیاری دیگر از بسیجیان جان بر کف خمینی به شهادت رسید و پیکر پاکش در معرکه جاماند و زمین "فاو" برای بیش از هشت سال مزار این شهید بزرگوار گشت و پس کشف و شناسایی پیکر مطهرش ، به زادگاهش لسکوکلایه بندرکیاشهر بازگشت  .

یادش گرامی و راهش پررهروباد