خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید محمد ذکریا پور
امتیاز کاربر: / 2
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رودسر   
چهارشنبه 15 آذر 1391 ساعت 22:41

وصیت نامه شهید محمد ذکریا پور

بسم رب الشهدا

من المومنین رجال صدقوا عاهدو الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا . ( احزاب 23 )

برخی از مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهدی  که با خدا بستن وفا کردند تا برای خدا شهید شدند و برخی به انتظار فیض شهادت مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند .

لا والله لا اعظم بیدی اعطا الذلیل و لا افر العبید هیهات مناالذله یاتی الله ذلک لنا و رسوله والمومنین .

نه به خدا هرگز دست ذلت و ید به ایشان نخواهم داد و هیچگاه همچون غلامان و بندگاه راه فرار را در پیش نخواهم گرفت .( بلکه در راه مکتب و انقلابم و با تکیه بر خدا جان خویش را فدا خواهم کرد و هرگز تن به ذلت نخواهم داد  خدا و رسول و بندگان مومن به خدا و هیچ انسانی این روش ذلیلانه را نپسندد – امام حسین علیه السلام )

راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت چه بهتر که در راه خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی و شهادت نوشیدنها و با سرافرازی به لقاء الله رسیدن و این همان است که اولیاء الله آرزوی ان را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب کردند . گوارا باد شربت شهادت بر شهداء انقلاب اسلامی بخصوص شهدا اخیر ما –( امام خمینی )

شهیدان گلگون همیشه جاوید تاریخ با خون خویش محو کامل ستمکارانو ظالمان کفار از روی زمین به تثبیت رساندند آنان خوب می دانستند این خون حسین ( ع ) است که در رگهای رهبر عزیزمان امام خمینی به جوش آمده و به خواست الله دیگر چیزی به پایان عمر صدام و صدامیان و سپاه کفر و الحاد باقینمانده است ، خون شهدا همچون سیلی برق آسا کاخهای کاخ نشینان و مستکبرین تاریخ را در هم کوبیده و ویران می کند و همچون کاروان عدالت و آزادی را بسوی نور رهنمون می گردد .

اصالت سیل خروشان امت مسلمان و قهرمان ایران هر روز بیش از روز پیش بر ملتهای جهان آشکار می شود و شهدا گلگون کفن انقلاب و جمهوری اسلامی خود مصداق اصالتند .

آری شهادت مرگ نیست رسالت است ، سلاح نیست پیام است . رفتن نیست جاودانه ماندن است جان دادن نیست جان یافتن است ، به اجبار رفتن نیست با آگاهی رفتن است ، مردن نیست تولد است ، سکوت نیست فریاد است .

 

زندگینامه شهید محمد ذکریا پور

شهید محمد ذکریا پور در سال 1340 در شهرستان رودسر در یک خانواده مذهبی مستضعف چشم به جهان گشود از دوران کودکی نور ایما ن و شهادت در چهره پر فروغش نمایان بود  وی از همان دوران با وجود کمی سن علاقه شدید به شرکت در مجالس مذهبی داشت از لحاظ حسن خلق و تقوی از میان دوستان خصوصا در میان خانواده نمونه بود و سرمشق همگان در انجام دادن فرائض دینی کوشا بود و دیگران را نیز همواره در این باره توصیه و تشویق می نمود .

به امام عزیزمان عشق می ورزید و همواره مطیع فرمانهای این سلاله پاک رسول خدا بود و همیشه می گفت دست از یاری و بیعت با او برندارید و مطیع فرمانهای امام باشید و برای طول عمر و سلامتی امام عزیزمان دعا کنید از روحانیت و علمای متعهد و متدین خصوصا از ریس جمهور عزیزمان آقای خامنه ایی و رئیس مجلس آقای هاشمی رفسنجانی حمایت می نمود حامی دولت خدمتگذار و مکتبی بود .

 

اخلاص همچون خورشید در تمامی اعمالش می درخشید مصداق بارز تولی و تبری یعنی دوست بودن با دوستان و دشمن بودن با دشمنان خدا بود به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزید نسبت به افراد بزرگتر از خود احترام خاصی قائل بود و به افراد کوچکتر از خود اکرام می نمود و در سلام کردن از همگان پیشی میگرفت و از اسراف دوری می نمود و رعایت بیت المال را می نمود .

تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان استقلال گسکر محله با موفقیت به اتمام رساند و 14 سال بیش نداشت به فرمان امام امت لبیک گفته و بعنوان یک بسیجی جهت فراگیری فنون نظامی به پادگان اموزشی منجیل اعزام گردید و بعداز گذراندن 30 روز دوره آموزشی برای اولین بار عازم جبهه شد و در جبهه غرب ، کردستان به مدت سه ماه انجام وظیفه نمود و بعد از چند روز مرخصی مجددا برای دومین بار به کردستان و منطقه مریوان اعزام شد و در سال 1361 برای سومین بار به جبهه جنوب اعزام گردید و در منطقه جزیره مجنون براثر موج انفجار مجروح گردید و بعد از یک ماه مرخصی دوباره برای چهارمین بار عازم جبهه جنوب شد و در عملیات بدر شرکت نمود چون در این عملیات رشادتهای زیادی از خود نشان داده بود از طرف مقام فرماندهی  تیپ ویژه شهدا تقدیر نامه ای را به عنوان هدیه دریافت نمود و در سال 62 و سال 63 در اردوگاه شهید باهنر رامسر مشغول انجام وظیفه گردید و در سال 1364 بعنوان پاسدار مشغول ، برای پنجمین بار اعزام جبهه باختران گردید و مدت 9 ماه بطور مداوم در جبهه باختران مشغول خدمت بود و در آذر ماه سال 1365 از جبهه باختران به جبهه جنوب انتقال یافت و در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در تاریخ 8 اسفند ماه 1365 بر اثر بمباران شیمیایی و ترکش مسدوم و مجروح گردید پس از مجروح شدن از منطقه جنگی به بیمارستان اهوازو از آنجا به بیمارستان شیراز انتقال یافت ولی بعلت مسمومیت شدید مواد شیمیایی چون معالجه واقع نگردیده بود جهت مداوا به یکی از بیمارستانهای خارج از کشور ( آلمان ) انتقال می یابد و در آنجا به ارزوی دیرینه  خود که همانا شهادت و لقای پروردگار منان بود رسید و خون مطهرش را نثار اسلام و انقلاب کرد و در جوار شهدا اسلام قرار گرفت .

روحش شاد و یادش گرامی

در معبد عشق جان فدا باید کرد

یعنی به حسین ( ع ) اقتدا باید کرد

بی سر به لقاء یار باید رفتن

دینی است که اینگونه ادا باید کرد .

والسلام علی عبادالله الصالحین

خانواده شهید