وصیت نامه  شهید رضا ربیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند یکبار هم این وصیت نامه و زندگینامه های شهدا را بخوانید و تفکر کنید .

( امام خمینی )

سلام علیکم جمیعا و رحمة الله و برکاته

بنام او که جانها همه فدای او ، بنام او که روح روحها و مفاتیح فتوحها از نام او ، بنام او که آفریننده جهان است و با مشتی خاک و با دمیدن روح خود ما را اشرف مخلوقات نامید .

با سلام و درود خداوند بر ارواح مطهر و طیبه شهیدان از صدر اسلام تا کنون و با سلام خدمت دوازدهمین امام شیعیان جهان اختر تابناک ولایت و امامت آقا مهدی ( عجل الله تعالی فرجه شریف )و نائب بزرگوار و بر حقش خمینی کبیر و با سلام گرم خدمت خانواده های معظم شهداء ، مفقودین ، مجروحین که با صبر و شکیبائی شان مشت محکم بر دهان ابر جنایتکاران شرق و غرب نواختند و ماها برای انتقام گیری  خون شهیدانشان و با زیر پا گذاشتن آمال و آرزوهایمان راهی را طی می کنیم که راه اینان است و این شهیدان که همچون شمع سوختند و راه حقیقی اسلام و انسانیت و شرف و مردانگی را به ما اموختند و ما رهروان ان خط سرخ شهادتیم .

آری راهی که انبیاء و اولیاء خدا طی نموده اند و خود را در این راه فدای دوست  ساختند اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیر المومنین و امام متقیان علی ولی الله.

کمی در مورد انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و نقش موثر مردم در جنگ و پیروزی انقلاب و به ثمر رسیدن آن در جهان ؛ درحال حاضر پرواضح است که امت شریف و شهید پرور بعد از قیام خونین پانزده خرداد با آن جرقه ایی که امام امت به وجود اورد سیل خروشان مردم به ندای وی لبیک گفتند و در تاریکی و سیاهی ظلمت چندین و چند ساله حکومت پهلوی روزنه ایی از نور امید را دیدند و به سوی ان شتافتند و آن روزنه نور جز فریاد پرطنین رهبرشان نبود که فریاد برآورد : ای مردم به پا خیزید و با ظلم به ستیز برآئید .

بعد از قیامهای پی در پی و در حالی که رژیم رو به زوال و خون آشام پهلوی سر تسلیم در برابر خواسته های مردم فرود آورده بود و مردم یقین داشتند که دوستی بین گرگ و میش مفهومی ندارد شمشیرهایشان را از قلاف بیرون کشیدند و بر روی شانه هایشان گذاشتند و خواستار سرنگونی و محو کامل رژیم ددمنش پهلوی شدند و بعد از قیام های مکرر و مسلحانه بعد از هزار و چهارصد سال دوباره اسلام را احیاء و زندگی نوینی را شروع نمودند و همه این خوشبختیها را مرهون رهبرشان و خون شهدائی بودند که جانشان را در این راه فدای حق ساختند.

 و همه ی فریادهایشان جز حق چیز دیگری نبود ، در حالیکه مردم حین بازسازی کثافت کاریهای رژیم خون آشام پهلوی بودند و هنوز نهال انقلاب آنچنان ریشه ندوانده بود که کافران ضربه بعدی را بر پیکر اسلام فرود آوردند و آن جنگ تحمیلی عراق و حملات ناجوانمردانه اش به مناطق مسکونی بالاخص جنوب و غرب کشور و به مرزهای باز و پهناور ایران با یورشی به اصطلاح قهرمانانه و با سینه کوبیدن سنگ فتح قادسیه و فتح سه روزه تهران مرکز ایران و همچنین بر مرزهای بی دفاع ما هجوم آورده و آن فرصت را غنیمت شمرده و شهرها و روستاهایمان را یکی پس از دیگری  پشت سر گذاشته و مردم بی دفاع و و روستائیان و عشایر را به خاک و خون کشیدند این در حالی بود که دشمن متجاوز توسط سلاح های اهدایی ابر جنایتکاران شرق و غرب تا بن دندان مسلح بوده و خیال باطل خود به این یقین رسیده بودند که بعد از چند روز فتح شهرهای کشورمان حکومتی در ایران تشکیل دهند که من باب علاقه جنایتکاران باشد ولی چه باک جوانان این مرز و بوم را که کشته شدن در راه خدا را شهادت می دانستند و طبق آیات قرآن و احادیث از انبیاء و اولیاء خدا که بعد از شهید شدن زندگی جدیدی را شروع خواهند نمود و به پیش تاختند تا دشمن متجاوز را سر جایش بنشانند .

ترس دشمن از این بود که مبادا در کشورش انقلاب ایران صادر گردد و آنها نیز به سرنوشت خاندان کثیف پهلوی دچار شوند و به این بهانه و بهانه های مختلف دیگر خود و مردم خود را قانع ساختند که ایران متجاوز است .

این برنامه ها در حالی بود که شخصی همچون بنی صدر ملعون ریاست جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشت و خرمشهر را دو دستی تقدیم عراق داد ، همینطور اکثر مناطق روستایی نشین کردستان را .

همین حال که سپاه هم همچون انقلاب نوپا بود می بایست طبق دستور آن ملعون عمل می نمود ، کمی خود را کنار کشید ولی وقتی که اوضاع رقت بار مردم و اسیر شدن پی در پی ساکنان شهرها و روستاها را دید آرام نگرفت و توسطمردم همان شهرها و روستاها با کمترین امکانات به مقابله با دشمن صهیونیستی مان برخواستند و بعد از عزل بنی صدر کثیف که خدا لعنتش کند و با رای قریب به اتفاق مردم ایران و مجلس شورای اسلامی شهید رجائی رحمت الله علیه ریاست کشور را در دست گرفت و مقابله به مثل شروع شد چندی نگذشت که دشمن از شهرهای سوسنگرد و هویزه و خرمشهر عقب رانده شد و حصر آبادان در هم شکست ، و دیری نگذشت که دست جنایتکاران آمریکا از آستین منافقین بدر آمد و آن مرد خدا و هفتاد و دو تن از سرداران اسلام را به خاک و خون کشید . روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد .

در حال حاضر با وجود مردان و زنان مخلصی همچون برادر حجت الاسلام رفسنجانی رئیس مجلس و حجت الاسلام خامنه ایی و همسران شهید و خانواده های معظم شهداء ، انقلاب ایران رنگ دیگری به خود گرفت و جرقه انقلاب ایران در جهان و اریتره اتیوپی  ، فیلیپین ، آفریقای جنوبی قلب آمریکا و انگلیس و مصر و سودان و لبنان و فلسطین اشغالی و چندین کشور دیگر زده خواهد شد و مردم از خواب چندین ساله خود بیدار می شوند .

بله ای هموطنان در این برهه از زمان اسلام در معرض تجاوز صفاکان و خون آشامان کافر می باشد تکلیف بر ما چیست ؟

تکلیف واضح و روشن است و آن تکلیفی است که رهبرمان خمینی بت شکن برایمان مشخص نموده است امام امت می فرماید : دفاع یک امر واجب و الهی است ، واین جوانان بروند و تنور جنگ را گرم نگه دارند .

تکلیف من و تو برادر مسلمان چیست ؟

آیا باید دست روی دست بگذاریم تا دشمن هستی و نیستی ما را به غارت ببرد و پناه میبرم قرآن را زیر پا بگذارند ؟

پس واجب است از دین و مکتب و اسلاممان دفاع کنیم و انتقام خون عزیزانمان را ازآن ظالم بگیریم به جبهه برویم ، من به نوبه خود با این تکلیف سنگینی که بر دوش دارم راه جبهه را در پیش گرفتم و مصلحت در این دیدم که بار دیگر به جبهه اعزام شوم و امید آن دارم که خداوند توفیق شهادت را نصیب من حقیر بکند انشاء الله .

پدر و مادر گرامی ام نمیدانم با چه زبانی از این همه زحماتی که برای من کشیدید بیان و یا جبران کنم ولی همین قدر شما را بس که خانواده شهیدید و فرزندتان را نیک پروراندید و تحویل دادید .

مادر و پدر گرامی شما نیز باصبر و شکیبایی تان می توانید ره رو شهیدان باشید و چنانکه اگر ناراحتی از من دیدید به بزرگواری خودتان ببخشید و مرا حلال کنید .

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

اگر به دنیا دل بسته اید مواظب باشید و توبه کنید که خداوند غفار و رحیم است .

بسم الله الرحمن الرحیم ، الا بذکر الله تطمئن القلوب