خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید رضا نصیری کامران - لاهیجان
امتیاز کاربر: / 4
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص لاهیجان   
چهارشنبه 03 ارديبهشت 1393 ساعت 10:47

خاطره؛ شهید رضا نصیری کامران

قبل از آخرین رفتنش به جبهه بود که آمد به من گفت: مامان جان، هوس فسنجان کرده ام. اگر می شود برایم ناهار فسنجان درست کن. در خانه مرغ نداشتیم. رفتم بازار مرغ بگیرم. دیدم مرغ پیدا نمی شود. آن موقع به خاطر اوضاع جنگ مرغ هم کم گیر می آمد. اوضاع اقتصادی ما هم خوب نبود.

برگشتم خانه گفتم: رضا جان مرغ نمی توانم پیدا کنم. رضا رویش نشد چیزی بگوید. دلم نمی آمد این طور روانه ی جبهه بشود. آخر آنجا غذایی نمی خورد و لاغر شده بود. به ذهم رسید و رفتم از همسایه یک تکه مرغ گرفتم و بلاخره خدا خواست با دست خالی برایش غذای دلخواهش را حاضر کردم. گفتم رضا جان بیا مادر این هم فسنجان که دلت می خواست. خیلی خوشحال شد، من هم از خوشحالی اش خوشحال می شدم. همین طور موقع غذا خوردن نگاهش می کردم که رو کرد به من و با همان مظلومیت همیشگی اش گفت: دستت درد نکند مادر. این بار بیشتر از همیشه برایم لذت کرد. دست پخت فسنجان شما را توی بهشت هم نمی شود پیدا کرد. ببخش که به زحمتتان انداختم.

آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 03 ارديبهشت 1393 ساعت 10:53