خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
زندگي نامه سردار مهدي خوش سيرت
امتیاز کاربر: / 30
بدخوب 
نوشته شده توسط اسماعيلي   
پنجشنبه 05 شهریور 1388 ساعت 15:12

سردار شهيد اسلام ، مهدي خوش سيرت در نوزدهم شهريور سال هزار و سيصد و سي و نه در روستاي چورکوچان شهرستان آستانه اشرفيه ديده به جهان گشود . با ولادت او هماي اوج سعادت برشانه ( پدر مهدي ) نشست و مهدي در خانواده مذهبي و متدين و ارادتمند به ائمه اطهار (ع) به ويژه سيد و سالار شهيدان زمزمه عشق، مشق مي کرد و از همان دوران کودکي نشان داد که با ديگر همسالانش متفاوت است . تحصيلات دوران ابتدايي ، راهنمايي و متوسطه را آنگونه که شايسته بود در زادگاهش شهرستان آستانه اشرفيه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ ديپلم گرديد و پس از آن لباس مقدس سربازي را به تن کرد و چون رزمنده اي در خنثي نمودن توطئه هاي نوکران و جيره خواران استکبار جهاني در منطقه گنبد ، حضوري دلاورانه داشت . هنوز دوره سربازي را به اتمام نرسانده بود که...

نامش را در مدرسه عشق نوشت ؛ مهدي زماني عضو مدرسه عشق شد که خود تدريس عشق مي کرد ، آبديده و سرد و گرم جبهه ها کشيده ،لذا دوست داشت با نيروهاي رزمنده نه تنها در جبهه و هنگام جهاد و مجاهدت بلکه در پشت جبهه و زادگاه و شهرو حتي منزلشان ارتباط برقرار کند و چون به بسيج عشق مي ورزيد لذا بين جبهه و پشت جبهه هميشه در حال تردد بود . با معنويتي که در مهدي وجود داشت مهر و محبتش در اولين وهله ديدار هر بيننده اي در دلش مي نشست، کمال عشق، معرفت و خداشناسي مهدي بود که بچه هاي رزمنده خود را مريد او مي دانستند و پروانه وار گرد شمع وجودش مي گشتند و گاه حتي شرط حضور در جبهه را بودن در کنار وي مي دانستند. آقا مهدي از روزي که گام در جبهه هاي حق عليه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روح الله ثبت نام کرد هرگز تسويه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت در زمان حضورش در جبهه ها هميشه تلاش داشت در عملياتها شرکت کند و اگر به دليل حضور در منطقه اي ديگر موفق به شرکت در عملياتي نمي شد غم تمامي چهره نوراني اش را فرا مي گرفت و تا چند روز حال خوشي نداشت . او با تلاش بي وقفه اش در عملياتهاي افتخار آفرين و غرور آميز طريق القدس، فتح المبين ، بيت المقدس ، فتح خرمشهر ، رمضان ، مسلم ابن عقيل ، محرم ، والفجر4، والفجر6، هور العظيم ، قدس ، بدر ، والفجر8 ، کربلاي2 ، کربلاي5 ، ونصر4 حضور پيدا کرد . اعتقاد راسخش به اسلام ، امام و انقلاب ، و شاگردي اين مکتب انسان ساز هدفي را برايش ترسيم کرده بود که براي رسيدن آن سر از پا نمي شناخت و بهترين دليل اينکه پس از 13 بار مجروحيت در عملياتهاي مختلف ، هيچگاه در استراحت کامل بسر نبرد بلکه پس از ترميم مختصر ، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکريان اسلام قرار گرفت . در سفرهاي پشت جبهه نيز مهدي با مرخصي هاي کوتاهش نه تنها فقط به خانواد اش مي رسيد بلکه به شهرهاي ديگر حتي به استان مازندران براي تاليف قلوب و سرکشي به خانواده هاي محترم شهدا و رزمندگان مي رفت . و آنقدر اين ارتباط عميق بود که اغلب خانواده هاي شهدا با ديدن چهره نوراني مهدي قوت قلب مي گرفتند و همانند فرزندان شهيد شان دوستش مي داشتند و شهيد خوش سيرت در روزهاي پاياني عمر شريفش (اواخر جنگ) از خجالت خانواده هاي شهيدان و بخصوص پس از شهادت دو برادر ش حسين و رضا خوش سيرت ، بعد از عمليات نيز به مرخصي نمي آمد . او مانع پرواز و عروجش را دو چيز مي دانست! يکي ملبس به لباس سبز سپاه شدن تا بر پيشاني اش ستاره بنشيند و ديگري به سنت پسنديده رسول مکرم اسلام صلي الله عليه واله و سلم جامع عمل پوشاندن و او به اين تکليف نيز عمل نمود و پايه زندگي مشترکش را با دختري متدينه در اوج سادگي و صفا بنا نهاد تا آخرين ريسمان تعلق زمين و زمينيان را پاره کند و ثابت کند که اين بندها و تعلقات نمي توانند عاشق و مرغ باغ ملکوت را زميني کرده و در قفس تن اسير نمايد و حاصل پيوند مقدسش دختر مومنه اي شد که پس از شهادت آقا مهدي ديده به جهان گشود . آقا مهدي مسئوليت هاي خويش را در جبهه از فرماندهي دسته آغاز ، و پس از گروهان و گردان ، با رشادت و مديريتي که از خود نشان داده بود به فرماندهي تيپ دوم محرم و معاونت فرماندهي لشکر قدس گيلان برگزيده شد مهدي که در فراق دوستانش هماره مي سوخت و در دل و بر لب آرزوي شهادت داشت سر انجام پس ازسالها حضور مستمر و مداوم در جبهه هاي جنگ ، و رزم بي امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر ، در عمليات نصر 4 – فتح ماووت عراق ساعت 30/ 11 تاريخ 6/4/1366 نداي ارجعي الي ربک را از معشوق حقيقي اش شنيد و بي تابانه و لبيک گويان بسويش پرکشيد و به درياي رحمت الهي پيوست و ستاره اي، درخشان در آسمان انقلاب اسلامي ايران شد.  

 

آخرین به روز رسانی در شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 19:33