خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
شهید فرهاد بائوج لاهوتی
امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 
نوشته شده توسط تفحص لنگرود   
يكشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 08:47

«شهید فرهاد بائوج لاهوتی »

 

نام پدر: منوچهر

تاریخ تولد: 1344

محل تولد: لنگرود – کومله

رشته ی تحصیلی: آموزش ابتدائی (مرکز تربیت معلم آستارا )

تاریخ شهادت:10/6/1365

محل شهادت: حاج عمران  -  کربلای 2

 

«خصوصیات اخلاقی شهید»

شهید بائوج لاهوتی در پرتو تربیت یافتن در کانون خانواده ای مذهبی و خداشناس، شالوده ی وجود خویش را با عشق به الله مزین نمود و با توجه به عبادت خالصانه، خودسازی را سر لوحه ی زندگی خود قرار داد. او برای اقامه ی نماز و خواندن دعا اهمیت فراوانی قائل بود و در مراسم مختلف مذهبی و سوگواریهای بزرگان دین پیشقدم می شد. از صفات بارز ایشان خوشروئی، ادب و شجاعت بود و سخنانش همواره بوی بندگی خدا و خضوع می داد. شهید به کتابخوانی علاقمند بود و از آثار شهید مطهری بهره های فراوان برد. ایشان برای احیای دین خدا در انجمن اسلامی پایگاه محل، کلاسهای عقیدتی، احکام و قرآن برگزار می کرد و خود مقید به حضور در آنجا بود. همیشه به برادران حزب اللهی سفارش می کرد تا به خودسازی و تقویت ایمان بپردازند. همچنین با تلاش فراوان همت می نمود تا از چشمه سار معرفت، جرعه ها بنوشد و به کسوت مردان خدا در بیاید!

 

«نقل از خواهر شهید »

«آن پوتین ها برای شما مناسب نیست »

پس از شهادت، فرمانده اش برای ما تعریف کرد: شب عملیات بود و نیرو ها را برای مقابله با دشمنان بعثی آماده می کردند که متوجه شدم، تعدادی نیروی جدید به گردان ملحق شدند. بیشتر دقت کردم تا آنها را بشناسم و علت آمدن آنان را آن هم در شرایطی که نیرو ها کاملا آماده بودند جویا بشوم. ناگهان چشمم به فرهاد افتاد که در بین نیروهای جدید ایستاده بود. ظاهر ش اصلا شبیه به یک رزمنده نبود.

حدس زدم که باز هم دوراز چشم خانواده، خود را به منطقه رسانده است. پرسیدم: که شما اینجا چه می کنید؟ گفت: آمده ام تا در عملیات شرکت کنم. جواب دادم: شما که حتی یک پوتین، در پا ندارید چگونه می خواهید با ما همراه شوید؟ در ثانی مسیرهای این عملیات بسیار دشوار و طاقت فرساست. ما نیز هیچ گونه وسیله ای برای تجهیز شما نداریم و تدارکات ما هم تمام شده است. فرهاد رو به من کرد و در جواب گفت: اگر مشکل، نداشتن پوتین است، به هر شکلی که باشد تهیه می کنم و بعد رفت و در بین لوازم مستهلک و غیر قابل مصرف، یک جفت پوتین پیدا کرد که چندین شماره از پایش بزرگتر بود. سپس نزد من آمد و گفت: فرمانده، حالا تجهیز شدم و می توانم دو شادوش سایر برادران رزمنده حرکت کنم. از آن همه سماجت و پافشاری فرهاد حرفی برای گفتن پیدا نکردم. نیمه های شب بود که راهی محور های عملیاتی شدیم. در طول مسیر، او را می دیدم که چگونه پا به پای دیگران حرکت می کرد و با پوتین هایی که هیچ سنخیتی باپاهایش نداشت، مردانه و استوار گام بر می داشت و خم به ابرو نمی آورد.

 

«وصیت نامه شهید »

ای مردم مسلمان و شهید پرور، نعمت این انقلاب و این رهبر و این جنگ را که خداوند به شما منت گذاشته درک کنید و خدای ناکرده کفران نعمت نکنید. این انقلاب، ثمره خون شهیدان می باشد. سعی کنید، خون شهدا را زیر پا نگذارید. تمامی کارهای خود را برای خدا انجام دهید که او نعمت پاداش و اجر دهنده واقعی است و خدای ناکرده آخرت خود را به دنیا نفروشید !

 

«ادامه دهنده راهشان باشیم.»

 

آخرین به روز رسانی در دوشنبه 28 شهریور 1390 ساعت 12:28