خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنانکه که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنانکه این گوهرها را در دامن خود پروراندند.امام خمینی(ره)
بار خدايا توانائيم ده تا در اين جبهه ها تزكيه شوم و بوسيله اين تزكيه به تو نزديك گردم.شهيد غلامرضا حسين پور
 
 

پیوندها

 
 

 
معرفی شهدای شهرستان رشت


شهید محمد پور رستمي
امتیاز کاربر: / 13
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 20:59

بسم رب الشهداء و الصدیقین

alt

 وصیت نامه شهید محمد پور رستمي

 بسم رب الشهداء و الصديقين

 حمد و سپاس خدائي را كه با مهر و لطفش ما را از ظلمت نجات داد. همان خدائي كه ما را آنقدر دوست مي‌داشت كه از جندالله قرارمان داد. و درود و سلام به رهبر عزيزم كه براي امت چون پدري مهربان و معلمي دلسوز مي‌باشد.

امت در صحنه بدانيد و يقين داشته باشيد كه رضايت شهدا از دست شما رضايت فرمانده شما يعني امام امت است. و رضايت او رضايت امام زمان (عج) و رضايت همه آنها رضايت خداي تبارك و تعالي است. پس به سوي خدا بشتابيد و او را ياري كنيد تا همانگونه كه تاكنون شما را ياري كرده است از اين پس هم ياري كند و به شكرانه نعمت‌هاي او از قبيل رهبري انقلاب و جمهوري اسلامي و بي‌نهايت نعمت‌هاي ديگرش كه ما هنوز نمي‌توانيم آنها را درك كنيم براي رضايش از جان و مال  دريغ ننمايند

وصايايي دارم كه مبدا آنها اسلام اصيل و خط امام يعني صراط مستقيم است. اميدوارم كه براي رضاي خدا و شادي روح تمامي شهدا  و شادي قلب امام آنها را در زندگي بكار گيريد.

 مادرم مهربان و عزيزم سلام مرا بپذير و حلالم كن. مادر من شما را خيلي ناراحت كردم. اميدوارم كه من را ببخشيد. مادر مبادا در مرگ  من گريه و شيون بكني. مادر افتخار كن كه فرزندت در راه خدا به اين مقام رسيده است.اي برادران عزيزم راه خدا را بهترين و برترين راهنماست پوينده و كوشنده اين راه باشيد .

 اي خواهران عزيزم شما نيز زينب زمان باشيد و در راه خدا مبارزه كنيد خواهران من از شما مي‌خواهم كه حجاب اسلامي  خود را رعايت كنيد.

 اي امت و اي كساني كه صداي مرا مي‌شنويد بياييد با افكار و اعمال خود براي اسلام آبرو بيافرينيد نه آبرو كم كنيد اميدوارم كه رضايت امام را حفظ كنيد. اي مردم پشت جبهه آن موقعي كه من در بين شما بودم در برابر رزمندگان اسلام احساس حقارت ميكردم و اكنون كه در جبهه هستم در برابر شما احساس حقارت ميكنم كه شما بر گردنم حق داريد اميدوارم كه خدا حقتان را بر ما حلال كند و در آخر اينجانب از تمام برادران و خواهران  طلب بخشش ميكنم . اميدوارم  كه خدا  هم شما را ببخشد. دعا و بخصوص دعا به امام امت را فراموش نكنيد. اميدواريم خدا  دعاي مومنين را مستجاب كند و از دست ما هم راضي باشد خدايا رضايم به رضايت.

الله اكبر خميني رهبر

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

61/11/15

آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 21:48
 
شهيد عليرضا حريران
امتیاز کاربر: / 7
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
چهارشنبه 03 مهر 1392 ساعت 20:54

بسم رب الشهدا و الصدیقین

alt

 وصيت نامه شهيد عليرضا حريران

 انا لله و انا اليه راجعون

 همانا ما از خداييم و به سوي او بر مي گرديم.

 با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي ميد نور چشم مستضعفان جهان و نايب بر حق امام زمان (عج) امام خميني و با سلام به اميد امام امت آيت الله منتظري و با درود فراوان به تمامي رزمندگان اسلام و تمامي شهيدان از صدر اسلام تا شهداي كربلاهاي ايران.

آنچه وصيت من است اين است كه هميشه پيرو خط امام باشيد كه اگر اينگونه باشيد هيچ خطري و اغراضي شما را تهديد نخواهد كرد.

و حال كه اين وصيتنامه را مي نويسم با سلامتي كامل و آگاهي تمام و اعتقاد به راه انبياء و ولايت فقيه مي باشد اول اگر كه شهيد شدم راهي بود كه خود آگاهانه انتخاب كردم و اميدوارم خداوند بزرگ اين شهيد شدن مرا قبول كند و گناهان مرا ببخشد پروردگارا هر چه زودتر شهادت را نصيب من كن و من نمي دانم كه به مرگ طبيعي خواهم مرد يا به دست منافقين شهيد خواهم شد و يا در جبهه هاي جنگ اما از خدا مي خواهم اگر لايق مي داند يك لطفي به من بنمايد و آن اينكه مرا در رديف شهداء قرار دهد

و ضمنا بعرض برسانم بعضي ها مي گويند اينها كه به جبهه مي روند اطلاعي ندارند مي گويند فريب روحانيت را خورده اند و مي گويند اينها را شستشوي مغزي دادند ولي اينها همه دروغ است انساني كه به جبهه مي رود براي دفاع از دين و ناموس خودش مي رود نه برای روحانیت تنها برای نشان دادن انسانیت خود می روندبرای نشان دادن قدرت دين خود مي روند و بالاخره براي هدفي كه دارند مي روند نه اينكه فريب كسي را بخورد آن ايماني كه به خدا و رسول خدا دارد مي رود اين حرفها را انسان جاهل و نادان مي زند و اين قدرت نفساني اوست كه به او غلبه مي كند و به او اجازه زدن چنين حرفهايي را مي دهد و اگر هم از روي دانايي بزند از روحانيت و اسلام وحشت دارند چون روحانيت چراغ امت است وظيفه روحانيت بيدار كردن مردم است

 برادران و خواهران ما همه مسئوليم اگر در جبهه ها حضور نداريم لااقل در پشت جبهه به رزمندگان كمك كنيم كمك ما اين است كه در حال حاضر دشمنان داخلي را كه گروهكهاي منحرف مي باشد سركوب كنيم و فقط حزب الله را بر ايران زمين و تمامي جهان بر پا كنيم و براي محافظت آن بكوشيم برادران و خواهران هيچ وقت بيكار نباشيد خداي نكرده دشمن از غفلت شما استفاده كند و ضربه خودش را بزند به خدا سوگند قسم به خون پاك شهيدان اگر كسي بخواهد با چشم بد به معنا و مفهوم شهيد بنگرد و تبليغ كنيد كه چرا فرزندانت را به جبهه مي فرستي خداوند سزايش را مي دهد و او را خوار و زبون مي سازد

و كلمه اي صحبت دارم با برادران انجمن اسلامي باز قلعه ملک اگر كوچكترين خيانتي بكنيد به مردم و از انجام وظيفه خود سرپيچي نمائيد و ننگتان باد و اگر هم لياقت نداريد كنار برويد وقت مردم را نگيريد.

به مادر عزيزم

مادر جان ناراحت نباش فرزندت در راه الله حركت كرد و جانش را در اين راه فدا كرده است چون مي دانيد كه مردن براي همه است و چه بهتر در راه خدا فرزندي اهدا نموده باشي ميدانم كه خيلي زحمت كشيدي و من ثمري براي تو نداشتم اما براي اسلام دين تو و قرآن كتاب آسماني هديه اي داشتي كه به امام امت خميني كبير تحويل دادي و از شيون و زاري دوري كن كه باعث عذاب روح من نباش و شاد باش كه دشمن به وحشت درآید .و در آخر بر تمام خانواده از کوچک ، بزرگ و بر تمام فامیلان می نویسم که مرا حلال کنند و به دوستان می خواهم هیچ وقت مرا فراموش نکنند . والسلام .

مادرم خیلی دوست داشتی مرا داماد کنی سعی کن مجلسی که برايم مي گيري مثل يك عروسي روحم را شاد كن. برادرم سعي كن وصيت نامه ام را تو بخواني و روحم را شاد كني برادرم افتخار كن همچون برادري را در راه خدا دادي. برادرم مرا در قبرستان آقا سيد رضا بگذاريد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگهدار.

عليرضا حريران

22/6/62

آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 03 مهر 1392 ساعت 21:12
 
زندگینامه شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی
امتیاز کاربر: / 9
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
يكشنبه 17 شهریور 1392 ساعت 18:08

زندگینامه شهید رحمان غلامرضازاده یوسفی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

کل نفس ذائقة الموت

هر نفسی شربت مرگ را خواهد چشيد 

alt 

شهید رحمان غلامرضا زاده یوسفی در تاریخ 25 آذر سال 1348 در لشت نشاء از توابع رشت دیده به جهان گشود. ازهمان سنین کودکی بر خانواده واطرافیان آن شهید عزیز معلوم گشت که او از میزان هوش، کنجکاوی و استعداد بالائی برخوردار است همیشه علاقه مند بود با اشخاص بزرگتر از خود معاشرت نماید. دربارۀ آنچه که درپیرامونش می گذشت بخصوص دربارۀ خدا سوالهای بسیاری از بزرگترها می کرد. سوالهائی که از ذهن کودکانه اش تراوش میکرد از این قبیل بود:

خدا چه شکلی است؟ چرا او را نمی بینیم؟ کجا می توانیم او را ببینیم؟

و تا جواب قانع کننده ای نمی شنید دست بردار نبود. دوران دبستان را با موفقیت هر چه تمام تر پشت سر گذاشت و وارد دوران راهنمائی شد.  درخرداد سال 60 بعد از اخذ کارنامۀ قبولی سال اول راهنمائیش شروع به خواندن کتاب های سال دوم راهنمائی کرد و در شهریور سال 60 کارنامۀ قبولی سال دوم راهنمائی را هم کسب کرد و مهر سال 60 به کلاس سوم راهنمائی قدم گذاشت از آنجا که علاقۀ زیادی به انجام کارهای فنی داشت بعد از اتمام دوران راهنمائی در هنرستان فنی شهید چمران رشت در رشتۀ اتو مکانیک ادامه تحصیل داد ناگفته نماند که آن شهید عزیز از اوان نوجوانی پای بند نماز و روزه و جستجو و تحقیق در باره مسائل عقیدتی بود. همواره خوش اخلاق و مهربان و در برخورد با مردم گشاده رو و صمیمی بود. اعتماد به نفس عجیبی داشت هیچ امری را برای خود دشوار و لاینحل نمی دید. درطول عمر کوتاه اما پربار و به یاد ماندنیش همیشه در کمک به دیگران پیشقدم بود، برای پول و مادیات ارزشی قائل نبود چون عقیده داشت "هر چه را که نپاید دلبستگی نشاید" بعد از پیروزی انقلاب بخصوص پس از ورود به هنرستان ضمن تحصیل به عضویت پایگاه مقاومت بسیج شهید علی حسینی مسجد جامع لشت نشاء در آمد و با بسیج منطقه لشت نشاء و سپاه پاسداران رشت در تماس و ارتباط نزدیک داشت.

قرآن مجید را با صوت زیبا و دلنشین تلاوت می کرد و از منتظران و ارادتمندان حضرت مهدی (عج) بود و به غزل و اشعار عرفانی علاقه داشت و خود نیز گاهی شعر می گفت و اشعارش بیشتر در زمینه معرفت خدا و فنای در ذات حق و ائمه اطهاربود. از مدتها قبل  فکر رفتن به جبهه های نبرد حق علیه باطل در اعماق جانش ریشه دوانیده بود سال 65 تصمیم نهائی اش را گرفت در حالیکه امتحانات وی در 31 خرداد به اتمام رسیده بود و بیش از 11 روز درکنار خانواده نبود.

 در روز 12 تیر مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) با راهیان کربلای پنج استان گیلان عازم جبهه های غرب شد و در قسمت تسلیحات  تیپ ویژه قدس مامور رساندن اسلحه و مهمات به رزمندگان اسلام شد جهت ماموریت 17 روز به منطقه عملیاتی عراق رفت و نیز برای چند روز ی به جبهه های جنوب انتقال داده شد و در طول 58 روزی که در جبهه های نبرد مشغول خدمت و انجام وظیفه بود اصلاً به مرخصی نیامد،

سرانجام درسحرگاه 10 شهریور 65 درمنطقه عملیاتی کربلای 2 حاج عمران به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

عملیات کربلای 2 متاسفانه به خاطر لو رفتن توسط منافقین مزدور ظاهرا با شکست مواجه شد اما آن دسته از رزمندگان عزیز از جمله رحمان را که در انتظار شهادت لحظه شماری می کردند به آرزوی قلبیشان رساند.

مراسم تشیع کم نظیر و شاید بی نظیر این شهید عزیز به همراه 9 تن از شهدای گرانقدر عملیات کربلای 2 در روز 17 شهریور صورت گرفت .

 

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

 

 

 

 

 

 
شهید احمد رضا ثقفی
امتیاز کاربر: / 7
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 15:18

بسم رب الشهدا و الصدیقین

alt

 

وصیت نامه شهید احمد رضا ثقفی

 

  وصیت نامه اینجانب - احمد رضا ثقفی فرزند عباس؛     

  بسمه تعالی

  کربلا مدرسه مشق شهادت - پیام خون شهداء استقامت – بگو تو با الله - پیام ثارالله که ما به دیدار خدا می رویم - به جمع پاک شهداء می رویم –

پدر و مادرم خداوند اجرتان دهدوعزت وعظمت بر شمامژده داده است صبور باشید امروز دشمن خدا در مقابل مسلمین  صف بسته اند باید بدان تاخت و حنفهای عنکبوت آنها را داغون و شر آگین آنان قطع نمود

پدر و مادر عزیزم مهربانم من شما را دوست دارم و امیدم به آن است که اجر عظیمی خداوند مهربان برای شما عنایت فرماید اجری که مکرر در قرآن مجید وعده داده برادران و خواهران من - خداوند شما را حفظ کند - و از شما می خواهم که سرباز دلیر و لایقی به اسلام و - امام خود باشید دست  و صورت شما را می بوسم و همانطور دست و صورت شما پدر و مادر مهربانم را می بوسم که برای ما زحمتها کشیده و عاقبت آن زحمات به هدر نخواهد رفت.

 - از همۀ شما حلالیت می طلبم  من نتوانستم خدمتی ارزنده برای شما بکنم – و سلام مرا به تمام وابستگان محترم خود و دوستان و برادران عزیزم برسانید خدا یا بعد از شهادت – از تو می خواهم اسلحه مرا بوسیله بندگان خالص  تو برادر و خون این از خدا بی خبران بعثی رابگیر و خودت راه کربلا باز کن.

ای برادران عزیز و حزب الله - مخصوصاً برادران - هم پایگاهی - ای عزیزان - امام حسین (علیه السلام) در انتظار شماست با قلب هايی مملّو از محبت به خدا و اخلاص و توّجه به بيانات غیبی و تدبیر تفکر و تعمق در برنامه ریزی توان هرگونه فعالیت را از دشمن بگیرید و خداوند - شما را از اصحاب و یاران معصومین  قرار دهد و شایستگی و فتح کربلا را بر شما ارزانی بخشد.

 

ما رفتیم ولی امید به اینکه دین خود را نسبت به مردم مستضعف و امام امت و نسبت به مرز اسلام اداء کرده باشیم -خصوصاً دین به سنگر که بوسیله جان سر دادن اداء می شود.

 

آخرین به روز رسانی در جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 15:40
 
شهید حسن رمضانی پیردهی
امتیاز کاربر: / 3
بدخوب 
نوشته شده توسط گروه تفحص رشت   
چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت 07:21

بسم رب الشهدا و الصدیقین

alt

 

 وصیت نامه شهید حسن رمضانی :

  1/6/65

 من از سال 56 امام عزيزم را شناختم واز دستورات او اطاعت كردم و جانم را فداي اسلام و رهبري او كردم از شما خواهران و برادرانم مي خواهم كه به دستور امام توجه داشته  باشيد خصوصن از برادران انجمن اسلامي كارخانه پارس شهاب و خزر و محل . اين چند جمله را که براي شما دارم مي‌نويسم چون وقت كم بود روز حمله نزديك است.

 اما همسرم و بچه هاي عزيزم و مهربانم محسن شاهين مهدي ميثم عزيزم و بهتر از جانم عزيزان من از مادر خودتان حفاظت كنيد .بچه هاي خوبم نور چشم من و همسرم تو از طرف من از مادرم و پدر عزيزم خدا حافظي كنيد . در سفارش نمي‌كنم تا نفس در بدن داريد از امام حمايت كنيد .

والسلام

حسن رمضاني

65/6/1

 

آخرین به روز رسانی در چهارشنبه 02 مرداد 1392 ساعت 07:44
 
صفحه 1 از 35